با گذشت ۱۳ سال از نخستین سیل مخرب گلستان و به دنبال یک بارندگی شدید، سیل دوباره میهمان استان شد. جاری شدن دو سیل پی در پی در یک هفته علاوه بر وارد آوردن میلیاردها تومان خسارت اقتصادی، جان ۴ نفر را گرفت. پیش از این، در هفته دوم تعطیلات نوروزی سیل در آق قلا ۳ قربانی بر جای گذارده بود.
کارشناسان معتقدند که سیل در گلستان، نه یک فرآیند طبیعی، که نتیجه دخالت انسان در محیط و تخریب پوشش گیاهی استان طی ۵ دهه اخیر است. بر این اساس می توان سیل های گلستان را نه در سیاهه بلایای طبیعی که در لیست بحران های ناشی از تخریب محیط زیست به حساب آورد. کارشناسان منابع طبیعی می گویند سیل های ده ساله اخیر گلستان دراثر برهم خوردن توازن طبیعت صورت گرفته است. چنانکه میزان فرسایش، به علت کاهش پوشش گیاهی انبوه از غرب به شرق و تغییرا ت کاربری اراضی شیبدار در مناطق حساس افزایش داشته است.
نخستین سیل گلستان
سال ۱۳۷۸ نخستین سیل گلستان در نوکنده اتفاق افتاد. همان وقت یک نشریه محلی خطاب به معصومه ابتکار رییس وقت سازمان محیط زیست کشور نوشت که ” دست نابودکنندگان جنگل را کوتاه کنید؛ سیل در راه است” ؛ اما مسوولان نه تنها مسئله را جدی نگرفتند بلکه سیاست ها و برنامه های بهره برداری از جنگل ها به نام بهره برداری علمی همچنان به شکلی خلاف استانداردها ادامه یافت و دست آقازاده ها از جنگل ها در مناطق حفاظت شده نیز کوتاه نشد. درخت ها قطع و روانه بازارهای جهانی چوب و به دلار تبدیل می شدند. از سوی دیگر تغییر کاربری ها در اثر نرخ بالای بیکاری همچنان ادامه داشت و جنگل ها روز به روز به زمین های کشاورزی تبدیل می شدند.
سیل بزرگ
تا اینکه مرداد ۱۳۸۰ رخداد یک سیل بزرگ تمام ایران را غافلگیر کرد. شاید علت این بود که سیل، بخش هایی از جاده تهران – مشهد را به همراه اتومبیل های مسافران با خود به زیر آب برد. بر اساس آمارهای رسمی نزدیک به ۴۰۰ نفر در ان حادثه کشته شدند. برخی روستاهای شرق گلستان ویران شد و بخش های بزرگی از زمین های کشاورزی قربانی سیل شد. خسارت آنچنان بود که هرگز به فکر هیچکس خطور نمی کرد؛ جز عده ای از فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست که قبلا هم در اینباره هشدارهایی داده بودند.
دولت وقت گروهی از کارشناسان را مامور بررسی علل و عوامل سیل کرد که نتیجه آن، همانی بود که بارها عنوان شده بود. ” کاهش سطح پوشش گیاهی در استان گلستان” . به گمان فعالان می شد امید داشت که از آن پس، اقدامی جدی در اینباره صورت بگیرد؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه به جز چند حرکت نمادین و مقطعی، بهره برداری از جنگل ها و تغییرکاربری آنها با شدت ادامه یافت. بر این اساس، سیل نیز پس از آن، هر سال میهمان گلستان شد و هر سال میلیاردها تومان خسارت بر جای گذاشت.
طبق گزارش FAO در سال ۱۹۶۰ میلادی، سطح جنگل های شمال ۶/۳ میلیون هکتار بوده است. عکس های هوایی گرفته شده در سال ۱۳۳۷، مساحت جنگل های شمال را ۴/۳ میلیون هکتار نشان داده است. آماربرداری سال ۵-۱۳۶۴ از جنگل های خزری، کل این جنگل ها را ۹/۱ میلیون هکتار تعیین کرده که تنها ۲۲ درصد آن از جنگل انبوه با بیش از ۳۵۰ مترمکعب چوب در هکتار پوشیده شده است. بررسی های بیشتر نشان می دهد که تا یک قرن پیش، این جنگل ها عمدتا بکر و دست نخورده بوده است. بر اساس آمارهایی که توسط سازمان حفاظت محیط زیست درباره جنگل های شمال ایران انتشار یافته، مساحت این جنگل ها در طول دو دهه گذشته ۱۷ درصد کاهش یافته است. در این مدت استان های گلستان با ۲۷ درصد، گیلان ۲۲ درصد و مازندران با ۲۱ درصد کاهش جنگل روبه رو بوده است.
رویکرد دولت نهم و دهم
دولت نهم با رویکردی که تنها به توسعه – بدون لحاظ پایداری آن- می پرداخت بیش از دولت های پیشین کاهش سطح پوشش گیاهی را در پی داشت؛ هر چند خود مدعی عکس آن بود. در این دولت طرح های بسیاری مصوب شد که نتیجه اش تخریب جنگل ها و مراتع بود. تصویب و ساخت مجتمع پتروشیمی گلستان، تصویب شهرک ۱ هزار هکتاری در استان های شمالی از جمله گلستان، ساخت کارخانه سیمان گالیکش، تصویب و احداث جاده ابر در مسیر روستای شیرین آباد به شاهرود، ساخت موزه جنگ و تله کابین در جنگل های ناهارخوران گرگان، احداث سدهایی در جنگل از جمله سد کبودوال و نرماب چلچای و تصویب ساخت پالایشگاه در گلستان تنها چند نمونه از طرح هایی است که به شدت منجر به تخریب جنگل و مرتع و کاهش سطح پوشش گیاهی منطقه می شود.
جنگل های هیرکانی
دکتر اسماعیل کهرم درباره اهمیت جنگل های هیرکانی که بخش عمده ای از آنها در استان گلستان واقع شده اند به پیدا و پنهان گفت:« جنگلهای هیرکانی در منطقهای در جنوب دریای مازندران قرار گرفتهاند .این جنگل ها از این لحاظ اهمیت دارند که از دوران سوم زمینشناسی، یعنی از حدود ۳ میلیون سال پیش فقط در شمال ایران باقی مانده اند.اگر کسی در کشورهای اروپایی بخواهد نیا و جد جنگلهای آلمان، انگلستان، سوئیس یا اتریش را ببیند باید به اینجا بیاید؛ چرا که جنگلهای آنها دست خورده و دست کاشت است؛ در حالی که جنگلهای ما تقریبا تا به حال دست نخورده باقی مانده است. بنابراین این جنگلها ارزش جهانی دارد.»
این عضو هیات علمی دانشگاه انگلستان درباره میزان تخریب جنگل های شمال ایران گفت:« بر اساس آمارهای موجود، طی ۴۰ سال گذشته، سطح جنگل های شمال ایران به نصف رسیده است و اگر با همین روند پیش برویم با کمال تاسف در ظرف ۲۵ تا ۳۰ سال آینده، این جنگلها نصف خواهد شد و خلاصه اینکه تا پایان سال ۲۰۵۰ یا ۲۰۶۰ میلادی، چیزی از جنگلهای شمال باقی نخواهد ماند.»
دکتر علی یخکشی استاد دانشگاه گوتینگتن آلمان نیز درباره ارزش جنگل های هیرکانی گلستان برای جذب سیلاب و رواناب به پیدا و پنهان گفت:« بهره برداری های بی رویه از جنگل های منطقه گلستان،عامل اصلی سیل است. وقتی جنگل ها نابود می شوند آب حاصل از باران مستقیم به داخل خاک نفوذ می کند؛ در نتیجه در اثر وزش باد به سرعت تبخیر می شود واز طرفی هم خاک دچار فرسایش بادی یا آبی می شود و از بین می رود.»
او افزود: « تغییرات آب و هوایی در تمام دنیا باعث شده دمای هوا به طور متوسط ۷/۰ درجه افزایش یابد که در شمال ایران بارش باران های بسیار فراوان در زمان های نا مناسب را در پی داشته است؛ به گونه ای که مشاهده می کنیم چند سالی است که در ماه های تیر و مرداد که زمان برداشت محصول کشاورزان است باران های نا بهنگام می بارد و علاوه بر تخریب سکونتگاه ها و منازل شهروندان، محصولات کشاورزی را نیز از بین می برد. اگر قدر و ارزش این جنگل های تاریخی و قدیمی را ندانیم با بحران های جدیتر و سیل های مخرب تر مواجه خواهیم شد. نگاه صرفا اقتصادی به جنگل بزرگترین خطایی است که انسان در تاریخ زمین به آن مرتکب شده است. ما باید این نگاه را اصلاح کرده و دولت هایمان سیاست هایی را با نگرش درست و حفظ کننده از منابع طبیعی اتخاذ کنند.»