سازمان حفاظت محیط زیست، نامادری نامهربان”
این عنوانی بود که برای یادداشت امروز در روزنامه آرمان انتخاب کرده بودم که به این صورت تغییر کرده است : “سازمان حفاظت محیط زیست و چند سوال”
… اما اصل یادداشت رو اینجا میذارم و نسخه کمی اصلاح شده رو هم میتونید در روزنامه آرمان امروز صفحه 7 بخونید
.
.
.
سازمان حفاظت محیط زیست، نامادری نامهربان…
شرح ماجرا: حر منصوری عبدالملکی، چهره ای سرشناس در میان طبیعت دوستان این سرزمین است. اهالی محیط زیست او را با نام دیده بان طبیعت میانکاله می شناسند. او این نام را برای وبلاگ خود انتخاب نموده و هشت سال است که با جدیت و سختکوشی در راستای اطلاع رسانی پیرامون وضعیت محیط زیست کشور در قالب این وبلاگ فعالیت می کند. آنچه اما این دوستدار محیط زیست را در میان سایرین نام آور کرده، فعالیتهای سودمندی است که او در جهت حفظ اکوسیستم تالاب میانکاله در استان مازندران طی دهه اخیر انجام داده است. منصوری که از اعضای هیئت مدیره یکی از تشکل های غیر دولتی فعال درحفاظت از طبیعت میانکاله است، جمعه گذشته در راس گروهی طبیعت گرد به منظور بازدید از تالاب، تماشای فلامینگوها و عکاسی از طبیعت قصد ورود به پناهگاه حیات وحش میانکاله را داشته که به دستور مستقیم مدیر کل محیط زیست استان مازندران از ورود این فعال محیط زیست به منطقه جلوگیری شده است و بهانه این ممنوعیت ورود نیز ظاهرا مصاحبه ای بوده که منصوری درباره شکستگی پای تعداد قابل توجهی از فلامینگوهای تالاب میانکاله با روزنامه همشهری کرده است. او در این مصاحبه علت شکستگی پای فلامینگوها را نزدیک شدن بیش از اندازه عکاسانی که با مجوز اداره محیط زیست برای عکاسی به میانکاله می روند عنوان کرده و از تردد زیاد قایق های ماهیگیری در تالاب و در نتیجه وارد شدن استرس محیطی به پرنده ها انتقاد نموده است. خلاصه آنکه همین مصاحبه بهانه ای برای جلوگیری از ورود این فعال سرشناس محیط زیست به پناهگاه حیات وحش میانکاله گردید.
ادامه داستان: بی مهری و بی توجهی به فعالیتهای سازمان های غیردولتی حامی محیط زیست در کنار نادیده گرفتن نظرات کارشناسان و متخصصان دانشگاهی، موجب جدایی سازمان حفاظت محیط زیست از حامیان و دوستداران واقعی طبیعت در طی سالیان اخیر شده و این دو را که همکاری و همفکری آنها برای بهبود وضعیت نابسامان محیط زیست ایران ضرورت دارد، رو در روی یکدیگر قرار داده است. آنچه اما برای دیده بان طبیعت میانکاله رخ داد غیرقابل باور و به طرز مضحکی دور از انتظار بود! گفته شده اظهار نظر غیرکارشناسی و ایجاد شبهه و ابهام در افکار عمومی توسط دیده بان میانکاله، بهانه اصلی این اقدام غیر قانونی اداره محیط زیست مازندران بوده است. باید گفت آنچه که منصوری در مصاحبه اش در خصوص علت شکستگی پای فلامینگوها گفته، گرچه نظرات شخصی این طبیعت مرد بوده، لکن مصاحبه وی حاوی هشداری جدی در خصوص وضعیت پرندگان تالاب می باشد و در خلال آن یکی از خطراتی که به شدت مناطق بکر و طبیعی این سرزمین را تهدید می کند مطرح گردیده است. ورود تعداد زیاد توریست به طبیعت، در مقیاسی خارج از توان اکوسیستم، یکی از مهمترین خطراتی است که در سالیان اخیر پوشش گیاهی و حیات وحش زیستگاهها و اکوسیستم هایی را تهدید می کند که تا دیروز بکر و دست نیافتنی و مکان امنی برای مهاجرت، زادآوری و تغذیه حیات وحش بودند. توسعه ناپایدار صنعت اکوتوریسم و عدم انجام مطالعات دقیق در خصوص برآورد ظرفیت طبیعت در پذیرش تعداد توریستهایی که در طول یک دوره معین می توانند از یک زیستگاه بازدید کنند، همچنین فقدان ضوابط استقرار طبیعت گردان در مناطق بکر طبیعی در کنار دهها عامل دیگر که خارج از تحمل این نوشتار است، منجر شده به آنچه که امروز در تنگه واشی، جنگل ابر، کویر مرنجاب، تالاب میانکاله و دهها زیستگاه دیگر این سرزمین می بینیم..
سرانجام: اگر آمار و ارقام مستند و علمی و بررسی های دقیق و کارشناسانه در سخنان این دوستدار بی ادعای طبیعت نبوده، لا اقل چیزی که او در مصاحبه اش در خصوص شکستگی پای فلامینگوها گفته، واقعیتی است که بر اساس مشاهدات تجربی وی و حاصل حضور ده ساله اش در طبیعت میانکاله و دوستی او با حیات وحش است. اگر با استناد به یک مصاحبه و بر اساس نظرات تجربی یک طرفدار محیط زیست بتوان او را از حضور در طبیعت، جایی که او بدون هیچ دستمزدی و تنها بر اساس علایق شخصی و احساس مسئولیت در آن فعالیت میکرده منع کرد، پس چگونه است که دهها طرح غیر علمی و صدها اظهار نظر سلیقه ای، غیر کارشناسی و فقط با انگیزه رفع مسئولیت، از سوی مدیران و متولیان حفاظت از محیط زیست، همه روزه در رسانه ها مطرح میشود و هیچ کس در قبال آنچه که می گوید مسئولیتی را پذیرا نیست. اگر این طور است پس باید محیط بانها را در ورودی پردیسان نشاند تا از ورود مسئولین و مدیران پروژه هایی نظیر احیای ببر مازندران که برگ زرینی در تاریخ سازمان حفاظت از محیط زیست است! ممانعت به عمل آورده و یا از هریک از کارشناسان سازمان که در خصوص آلودگی هوای پایتخت نظراتی غیر علمی و تنها در جهت رفع مسئولیت خویش عنوان می کنند، بخواهیم که سازمان را ترک کنند! (اگرچه توبیخ مدیرانی که در انجام وظایف محوله خود از جمله رفع معضل آلودگی هوای پایتخت کوتاهی می کنند، از حقوق اولیه شهروندان تهرانی است، لکن این بازخواست باید در دادگاهی ویژه جرایم زیست محیطی انجام شود که متاسفانه جای آن در سیستم حقوقی و قضایی ما خالی است) نکته ای که نباید از نظر دور بماند این است که میانکاله یک پارک ملی نیست که ورود به آن منوط به اخذ مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست باشد. میانکاله یک پناهگاه حیات وحش است و صدور حکم ممنوعیت ورود به پناهگاه حیات وحش برای اشخاص، مثل این است که به کسی بگویند از فردا حق ورود به شهر محل زندگی اش را ندارد!! این اقدام محیط زیست مازندران خارج از موازین قانونی است و تنها با صدور حکم توسط دادستان می توان به چنین اقدامی دست زد. آنچه اما پس از شنیدن این ماجرا ذهن طرفداران محیط زیست را بیش از گذشته به خود مشغول کرده این است که این بی مهری ها، رودر رویی ها و کشمکش های بی حاصل مابین کسانی که بنا به وظیفه و یا از سر علاقه مندی، حفاظت از طبیعت را سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده اند، جز ایجاد شکافهای عمیق، کم اهمیت شدن مشکلات زیست محیطی در سطوح کلان مدیرتی و در نتیجه تخریب روزافزون طبیعت، چه دستاورد دیگری می تواند داشته باشد؟