من کاپیتالیسم هستم!
وقتی که با ذهن مصرف گرای خود به پیرامونت نگاه می کنی من دقیقا همانجا ایستاده ام!
وقتی در مراکز خرید می خری و می خری و باز هم چشمت دنبال خرید بعدی است.
وقتی انبوه لوازه برقی، لباس ها و وسایلی که هنوز می توانند مصرف شوند را «پسماند» می بینی و ترجیح می دهی که نداشته باشی!
من کاپیتالیسم هستم!
زمانی که فلسفه زندگیت دویدن برای داشتن تجملات و زرق و برق بیشتر زندگی است من دقیقا همانجا ایستاده ام!
وقتی منزل پر از وسابل و اثاثیه لوکس برایت هدف زندگی می شود!
زمانی که یک منزلگاه راضیت نمی کند و می خواهی، چندین سکونتگاه داشته باشی تا به آرامش برسی و نمیرسی
وقتی که برای ساخت ویلاها در ارتفاعات بکر و جنگل ها خود را محق می دانی!
من کاپیتالیزم هستم!
تخریب جنگل، مناطق ساحلی و نابودی سرمایه های ارزشمند طبیعی دغدغه ی من نیست!
اینکه تو می خواهی در حریم رودخانه زیبای حفاظت شده ویلایی مجلل داشته باشی و ابهت و شکوه خود را به دیگران نشان دهی مرا خوشحال می کند. هرچند مطمئن نیستم که تو همیشه خوشحال باشی.
وقتی در خانه ی بزرگت به جای لذت بردن از آن، مشغول نقشه کشیدن برای طرح های بعدی میشوی .
وقتی که حساب های بانکی ات برایت ارزشمند تر از سرمایه هایی می شود که قیمتی برایشان متصور نیست من همانجا ایستاده ام.
من کاپیتالیزم هستم!
اینجا معنای زندگی در داشتن آخرین برندهای روز دنیاست!
سوار شدن بر خودروهای آخرین مدل ، داشتن آخرین مدل گوشی و پوشیدن آخرین برندها، به تو تشخص می دهد با این حال هنوز مطمئن نیستی که بهترین ها را داری!
اینکه با روش زندگیت و انبوه زایداتی که تولید می کنی چقدر باعث آلودگی محیط زیست می شوی برای من مهم نیست! تمنا برای مصرف بیشتر خواسته اصلی من است!
من کاپیتالیزم هستم!
وقتی انسانها بجای مصرف گرایی، ساده زیستی را انتخاب کنند و به کمپین های محیط زیستی «اعتدال در مصرف» بپیوندند عصبی ام می کنند!
دوست دارم فکر کنی در دنیایی با منابع بی پایان زندگی می کنی. معنای واقعی زندگیت برای من مهم نیست، آنچه اهمیت دارد اینست که تو مجذوب تبلیغات رنگارنگ کمپانی های معروف شوی و در دام فلسفه «بیشتر بهتر است» بیفتی!