توالت پناهگاه بتلمی (در مسیر عادی صعود به کازبک) یک چاردیواری است با سوراخی در کف؛ فضولات انسانی و دستمالهای کاغذی و پلیاستری استفادهشده، مستقیما بر شیب کوهستان رها میشود. با توجه به ارتفاع و سرمای منطقه، نبود خاک، و شمار زیاد کوهنوردانی که تا پناهگاه میآیند، بدیهی است که مدفوع به راحتی تجزیه نمیشود و همیشه حجم زیادی از آن بدون تغییر در کوه میماند و وارد جریانهای آبی میشود. پراکنده شدن دستمالها هم که بخشی از آنها تجزیهناپذیر است با باد، به پخش شدن هر چه بیشتر آلودگی کمک میکند.
رفت و آمد شمار زیادی اسب تا پناهگاه، گذشته از ایجاد فرسایش در خاک و تخریب پوشش گیاهی، عامل دیگری در آلودن منطقه به فضولات است؛ از کلیسای گرگتی تا پناهگاه، همهجا بر روی خاک و سنگ و یخ و برف، و در مسیر جریانهای آب، تودههای بزرگ مدفوع اسب دیده میشود که قطعا منشا آلودگیهای میکروبی هم هست.
در آشپزخانهی پناهگاه، همیشه یک گونی بزرگ پر از زبالههای درهم و در فاصلهی چند متری پناهگاه، دهها گونی زباله (که نفهمیدم کی به پایین برده میشود و چه سرنوشتی مییابد) دیده میشود. بوی زنندهی ادرار و مدفوع کهنهشده در دور و بر پناهگاه، و یک جور بوی ترشیدگی و ماندگی در درون پناهگاه، مشام را میآزارد و صفای کوهستان را مخدوش میکند.
خلاصه آن که وجود پناهگاه (آن هم به این بزرگی که در واقع شبیه به یک هتل است)در اینجا نیز مانند هر نقطهی کوهستانی دیگر (مثلا مانند مسیر جنوبی دماوند خودمان) سبب رفت و آمدهای بیش از ظرفیت تحمل منطقه و موجب ریخت و پاش زباله و فضولات شده است. به نظر من، اگر بخواهند این وضع را اصلاح کنند، در گام نخست باید رفت و آمد اسب را ممنوع سازند تا فضولات کمتر شود، کوهنوردان و گردشگران کمتری به منطقه بیایند و آنانی هم که میآیند، با خود مواد اضافی کمتری بیاورند. گام بعدی میتواند ملزم ساختن کوهنوردان به برگرداندن مدفوع و زباله باشد.
چاهک توالت پناهگاه، به فضای آزاد باز می شود
فضولاتی که روی دامنهی کوه ریخته شده (تودهی قهوهای در وسط و پایین عکس) و دستمالهای رها شده