باغ گیاه‌شناسی؛ ثروتی برای نوشهر

 

یادداشت زیر را در مورد باغ  گیاه‌شناسی نوشهر نوشته بودم که با کمی تلخیص در همشهری 25 بهمن چاپ شده است. خوشبختانه خبر می رسد که پیگیری های فعالان محیط زیست و شکایت انجمن صنفی هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور، به نتیجه رسیده و دادستان انقلاب ساری، قرار مجرمیت مدیرکل بندر نوشهر را به دلیل تعرض به باغ گیاه شناسی صادر کرده است (یادداشت در این مورد، و مطالب دیگر درباره ی این باغ ارزنده را در تارنمای انجمن یاد شده بخوانید).

این روزها، پس از چند سال، باز صحبت از تخریب بخش‌هایی از قدیمی‌ترین باغ گیاه‌شناسی کشور برای احداث جاده و توسعه‌ی بندر نوشهر است. موضوعی که همه‌ی دوستداران طبیعت ایران، کارشناسان منابع طبیعی و بسیاری از مردم دیگر را که خبر را دریافته‌اند، نگران کرده است. درباره‌ی ارزش علمی و پژوهشی و میراثی این باغ 35 هکتاری، دیگران بسیار گفته‌اند و هیچ شکی در جایگاه منحصر به فرد این مجموعه در میان آثار برجسته‌ی کشور نیست، که اگر بود، آن را در فهرست آثار ملی قرار نمی‌دادند. در این‌جا می‌خواهم به جنبه‌ای دیگر از ارزشمندی باغ گیاه‌شناسی نوشهر اشاره کنم، و آن جایگاه “سرمایه‌ای” این باغ، در معنای دقیقا اقتصادی آن است.

 

بی آن که در این‌جا وارد جزییات مبحث‌ “محاسبه‌ی ارزش اقتصادی محیط‌های طبیعی” شویم،  فقط یادآور می‌شوم که اگر بخواهیم قیمت اکسیژن تولیدی یک درخت پنجاه ساله را در طول عمرش محاسبه کنیم و برای این کار، قیمت جهانی یک کپسول هشت لیتری اکسیژن را مبنا قرار دهیم (حدود 50 دلار) آن‌گاه، قیمت اکسیژنی که یک درخت پنجاه ساله تولید کرده است، حدود شش میلیون دلار خواهد شد! در این محاسبه، ارزش درخت در جذب آب و حفاظت خاک و جلب گردشگر، به حساب نیامده است؛ این ارزش‌ها، در کشور خشک و کم درختی مانند ایران، بسی بیشتر است. با این حساب، ارزش چند هزار درختی که در باغ مورد نظر قرار دارد، چند میلیارد دلار است.

 

اما، در مورد باغ گیاه‌شناسی نوشهر می‌توان به ارزش‌های اقتصادی بسیار ملموس‌تری هم اشاره کرد: فرض کنیم که با یک رسیدگی اولیه به باغ و فراهم آوردن شرایط مدیریتی لازم، از خیل عظیم مسافرانی که هر سال به مازندران وارد می‌شوند (بیش از بیست میلیون نفر) فقط چهارصدهزار نفر (روزانه در حدود هزار نفر) را به این باغ جذب کنیم و از هر نفر 2500 تومان (معادل یک دلار رسمی) بگیریم. فقط با این کار، هر سال یک میلیارد تومان (چهارصدهزار دلار) درآمد خواهیم داشت. به راحتی می‌توان در همین حدود از محل برگزاری دوره‌های آموزشی ساده و تخصصی و یا مثلا گرفتن اجاره‌ی استفاده از فضای باغ برای برگزاری سمینارها و مراسم دیگر، و مبالغ دیگری از محل پرورش و فروش گیاهان، و از محل سرمایه گذاری درآمدهای باغ در بورس یا بانک و… به دست آورد.

از آن‌جا که باغ گیاه‌شناسی اکنون در محدوده‌ی شهری قرار گرفته، ارزش تفرجی آن برای چندصد هزار نفر از اهالی نوشهر که شهرشان گرفتار ترافیک و آلودگی هوا هم شده، بی‌نهایت بالا است؛ شهردار و دیگر مسوولان محترم نوشهر باید حساب کنند که اگر بخواهند با تملک زمین‌های شخصی در محدوده‌ی شهر، بوستان (پارک) احداث کنند، چند ده میلیارد تومان باید بپردازند؟! شاید تا به امروز، از پتانسیل اقتصادی باغ گیاه‌شناسی نوشهر استفاده نشده و حتی برای آن از محل بودجه‌ی ملی هزینه هم می‌شده است، اما به سادگی و از همین امروز می‌توان این ظرفیت را به کار گرفت.

با این حساب‌های ساده و واقعی، اکنون بر اداره‌ی ‌بنادر و دیگر طرفداران “توسعه و عمران” شهر یا استان است که توجیه اقتصادی طرح خود را تشریح کنند و معلوم سازند که در برابر مصرف (نابود سازی) یک سرمایه‌ی ملی، چه مقدار درآمدزایی پایدار برای شهر فراهم خواهند ساخت. خطای فاحشی است که مسوولان محترم استان، گاه در بحث‌هایی که با طرفداران حفاظت باغ (از جمله، با نگارنده) داشته‌اند، به گونه‌ای از سرمایه‌های طبیعی استان خود (دریا، جنگل، منطقه‌های حفاظت شده، زمین‌های کشاورزی، و مراتع غنی) صحبت می‌کنند که گویا این‌ها “تهدید” و نه فرصت‌هایی برای پیشرفت اقتصادی منطقه هستند!