عباس محمدی– سبزپرس
آیا کشور ما، توان نگاهداشت یک باغ 35 هکتاری را ندارد؟! این را از آقایانی می پرسم که ادعا میکنند دلسوز این خاک و مردمان آن هستند و برای “عمران و پیشرفت” کشور، جواز تجاوز به باغ ثبت شده در فهرست آثار ملی را صادر کردهاند. آنها که نمیدانند ارزش این گونه گوهرها که از نسلهای پیش به ما به ارث رسیده چقدر است. اگر هدف از توسعه و عمران، فراهمسازی عزت و سربلندی برای شهروندان این سرزمین است، قطعا این منظور، با به نمایش گذاشتن ضعف کشور در نگاهداشت اشیا و محوطهها و مجموعههای میراثی و کم مانندش به دست نخواهد آمد.
آیا ممکن نیست که همین آقایان یا همفکرانشان، فردا برای طرحهای توسعهای دیگر، جواز ساخت پاساژ چند طبقه در بازار اصفهان، یا مجوز عبور راه آهن از وسط تخت جمشید، یا پروانهی ساخت پارکینگ در محدودهی باغ ملی تهران را صادر کنند؟! با این روندی که برنامههای “عمرانی” ما پیش میروند، تصور چنین فاجعههایی چندان هم دور از ذهن نیست.
بازی غمانگیزی با شعور ما است که دستگاهی با کارنامهای مملو از بسترسازی برای واردات مصرفیترین محصولات خارجی در ازای صادرات ثروتهای خدادادی ملی، برای باز هم گسترده ساختن بندرهای خود، باغی دیگر و داشتهای دیگر و اثر ملی دیگری را لگدمال آزمندیهای کوته بینانه کند و نام این کار را “پیشرفت” بگذارد!
شورای تامین استان مازندران (صادرکنندهی رای تخریب باغ) چگونه امنیتی را در نقشههای خود ترسیم کرده که در آن، جواهرهای ملی در امان نیستند؟! این چه دستگاه فکریای است که با وجود صدها هکتار زمین در محدودهی نوشهر، و با وجود چند طرح جایگزین که برای ساخت جادهی بندری ارایه شده، همچنان بر گزینهی مخرب خود پافشاری میکند؛ آیا می هراسند که به عقب نشینی متهم شوند؟!
اما، دوستان عزیز، این عقب نشینی نخواهد بود، بلکه افتخاری برایتان خواهد بود که “به گفته ها گوش دادید، و بهتریناش را برگزیدید”. لطفا از سمند نخوت فرود آیید و به نرمی با پژوهشگران، کارشناسان و دیگر کسانی که تجاوز به این باغ ارزشمند و خاطره انگیز را وهن کشور و نمایش ناتوانی مدیران آن در پاسداشت سرمایههای ملی میدانند، همراه شوید.
در این زمینه، یادداشت های چند کارشناس دیگر: مهندس درویش، دکتر آخانی، مهندس نصرتی، و دکتر ثاقب طالبی، را در همشهری بخوانید.