هم پلنگ قربانی است و هم قربانی!

در روزهای اخیر خبر حمله یک پلنگ به جوان سیدمیرانی (یکی از روستاهای غرب گرگان) در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های خبری استان گلستان منعکس شد. موضوع از این قرار بود که روح الله ساورعلیا جوان ۲۸ ساله سیدمیرانی که غروب جمعه پنجم اسفند ۹۰ به همراه دوستانش از سرکشی به گندم زارهای خود باز می گشته، در مسیر  که تماما جنگلی است متوجه پارس غیرطبیعی سگ همراه خود می شود و می بیند که سگش مجروح شده. در این بین وی برای اطلاع یافتن از علت جراحت سگ، به جلو حرکت می کند که ناگاه پلنگی از بالای درخت به سمت وی خیز بر می دارد و در حین جهش، یک ضربه دست به صورت این جوان وارد می کند. بنا به گفته شاهدان عینی شدت ضربه به حدی بوده که جا به جایی فک روح الله در حین دریافت ضربه محسوس بوده است.روح الله با ضربه پلنگ، بر زمین خورده و به حالت کما می رود و از آن سو هم محلی های وی سریع او را به مرکز روستا و از آنجا به بیمارستان پنجم آذر گرگان منتقل می کنند. ( به نقل از “گرگان ما” )

آنچه که در این حادثه بدان توجه نشد، چرایی حمله پلنگ به این شهروند بود. کارشناسان حیات وحش بر این باورند که اگر انسان ها وارد حریم زندگی حیوانات نشوند و در زیستگاه آنان ایجاد ناامنی نکنند هیچ تنشی بین انسان ها و حیوانات وحشی به وجود نمی آید.

خاطرم هست که دکتر اسماعیل کهرم استاد دانشگاه در حوزه حیات وحش چندی پیش در همین باره می گفت: « برخی گمان می کنند که دوستی با حیوانات یعنی ورود به عرصه زندگی و زیستگاه آنها؛ در حالی که نباید به حیوانات وحشی نزدیک شد؛ زیرا حیوان بر حسب غریزه خود هرگاه احساس ناامنی کند به حمله -با هدف دفاع – روی می آورد. »

نمی دانم نقطه ای که پلنگ مذکور به شهروند گلستانی حمله کرده دقیقا کجا بوده؛ ولی منطقه شصت کلاته گرگان، جزو حریم منابع طبیعی است که البته بخش هایی از آن نیز زمین هایی است که در آنها کشاورزی می شود. اما اصل ماجرا چیز دیگری است. ماجرا این است که ما انسان ها -هر چند از سر ناچاری – حتی در دل جنگل های انبوه که زیستگاه حیوانات وحشی است کشاورزی می کنیم و تا نزدیک کوه را شخم می زنیم؛ غافل از اینکه در اثر کشاورزی در جنگل و بیخ کوه، در زنجیره غذایی حیات وحش، اختلال ایجاد کرده ایم و همچنین با ورود به منطقه زندگی او، احساس امنیت وی را دچار خدشه کرده ایم.

وقتی زمین را می کاریم و محصول را سم پاشی می کنیم بسیاری از جانورانی را که خوراک حیوانات بزرگترند، – مانند خرگوش ها و موش ها- که غذای روباه و گرگند- را از بین می بریم . آن لحظه اصلا فکرش را هم نمی کنیم که وقتی غذای حیوانات وحشی را از بین می بریم آنها چگونه بدون ورود به پایین دست برای یافتن غذا زنده می مانند و طبیعی است که آمدن به پایین دست چه آثار و عواقبی برای هر دو سوی این ماجرا – انسان و حیات وحش- دارد.

پلنگ ایرانی بزرگترین زیرگونه پلنگ در دنیا محسوب می شود که گونه ای در معرض خطر انقراض است. گستره انتشارات آن کشورهای غرب آسیا (به استنثای شبه جزیره عربستان) است و در حال حاضر، بیش از دو سوم جمعیت آن در داخل مرزهای ایران زیست می کنند.

پلنگ، گربه سان باشکوهی است که افزون بر ارزش های اکولوژیک در حیات وحش به سبب نوع رفتار و ظاهر زیبایش در فرهنگ و آداب و رسوم جوامع انسانی جایگاه ویژه و پررنگی دارد. این حیوان به سبب توانایی بسیار زیاد در سازگازی با شرایط متنوع، روزگاری در بیشتر نقاط ایران دیده می شد ولی به دلایل متعددی همچون تخریب زیستگاه و شکار، جمعیت این گونه ارزشمند، بسیار کاهش یافته و عمدتاً به چند زیستگاه جدا از هم محدود شده است.

اصلی‌ترین تهدید پیش‌روی بقای این حیوان جداشدن زیستگاه‌ها و قطع ارتباط ژنتیکی گروه‌های مختلف این حیوان است که معمولاً به تشکیل گروه‌های بسیار کوچک منجر شده‌است. به‌طوری‌که در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.

کاهش طعمه بر اثر شکار انسان‌ها، مزاحمت‌های انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچ‌های خوراکی، ساخت معدن، جاده‌سازی، جنگل‌زدایی، آتش‌سوزی و چرای دام) عواملی‌ست که منجر به تکه‌تکه‌شدن زیستگاه‌های حیوان شده‌است.غذای پلنگ اغلب گراز ، کل، بز، قوچ و میش است اما از پرندگان، خزندگان نظیر لاک پشت، ماهی ها و حشرات تغذیه می کند . پلنگ به شدت از انسان می ترسد و اگر زخمی شود یا راه فراری نداشته باشد، ممکن است در موقع فرار به انسان حمله کند.

Posted in: دسته‌بندی نشده