اول- 85 درصد کودکان ایران قبل از ورود به مدرسه خلاق اند. بعد از گذراندن سال های اول ابتدایی میزان خلاقیت در کودکان ایران به زیر 5 درصد سقوط می کند. لذت کشف، پرسش، لذت شکستن قواعد، اردوهای واقعی، آزمایش و تجربه و هر گونه فعالیت شادی بخشی در مدرسه های ما ممنوع است!
دوم- یافتههای پژوهشگران نشان میدهد وابستگی بیش از حد کودکان به رایانه، قدرت خلاقیت و تفکر آنها را کاهش میدهد. می گویند دانش آموزانی که برای نوشتن یک داستان خلاقانه از کاغذ و قلم استفاده میکنند، 2 برابر دانش آموزانی که از رایانه استفاده میکنند، قدرت ایده پردازی دارند.
سوم- تازه ترین ایده ی نظام آموزش و پرورش، هوشمندسازی مدارس است؛ در یک مدرسه هوشمند معلم از طریق ویدئو پروژکتور هوشمند، تبلت هوشمند، برد هوشمند، لمس کننده تصاویرویدئو پروژکتورهوشمند، و میکروسکپ خاص هوشمند به بچه ها آموزش می دهد. ارتباط آموزشی دانش آموز و معلم بر مبنای سیستم های کامپیوتر و تخته های الکترونیکی است. در مدارس هوشمند معلمان از دانش آموزمی خواهند پاسخ پرسش خود را در كامپيوتر پيدا كند. درس ها محتوای کامپیوتری دارند، ارتباط والدين با مدرسه، از طريق كامپيوتر انجام ميگيرد. حتی كتابخانه اين مدارس يك كتابخانه الكترونيكي است . قرار است در 20 هزار مدرسه ایران مولفه های مدرسه هوشمند را ایجاد کنند. طبیعت دقیقا همان چیزی است که در محصولات تولیدی این کارخانه های هوشمند جایی ندارد.
“بوفه الکترونیکی دبستانی در شیراز که با کارت های دانش آموزی به بچه ها خوراکی می دهد”
چهارم- آلبرت انيشتين می گويد: ” نظر یه نسبيت نمی توانسته در دوران بزرگسالی من شکل گرفته باشد. زيرا آدمی در بزرگسالی فرصتی برای انديشيدن به فضا و زمان ندارد. اينها چيزهايی است که وقتی کودک بودم به آنها فکر کرده ام . ” حواسمان باشد که چه مدیران سخت افزاری تک بعدی مادی گرایی داریم برای آینده ایران می سازیم؛ مهندس های علاقه مند به مادیات، پزشک های پرمشغله و کارشناسان سودجویی که نگاهشان خیره به صفحه ی کامپیوتر و ذهنشان اساسا با مفاهیمی مثل درخت، فتوسنتز، زندگی، مادر زمین و عشق به موجودیت ناب و یگانه ای به نام ایران بیگانه است. در این ذهن های تماما عاری از خلاقیت دو دو تا همیشه مساوی چهارتاست و کوتاه ترین فاصله همان قضیه ی حمار است.