دکتر راضیه لک: دریاچه ارومیه در هیچ برهه ای از تاریخ، خشک نشده است.

چهلمین گفت و گوی داغ سبز با حضور مهندس محمد درویش، احمد پازوکی و دکتر راضیه لک، استاد دانشگاه و سرپرست مدیریت زمین شناسی دریایی سازمان زمین شناسی در استودیو ایران صدا برگزار شد.

بخشی از صحبتهای  دکتر راضیه لک:

 "ما در سازمان زمین شناسی ایران در سال گذشته پروژه ای با رویکرد "دیرینه اقلیم" در مورد دریاچه ی ارومیه تعریف کردیم. در مرحله ی اول، رسوبات 55 سال گذشته ی دریاچه را بررسی کردیم. نوسان آب دریاچه در سال های گذشته تابعی از تغییرات اقلیم بوده است که مهمترین آن بارش می باشد اما از سال 1999 به بعد در نمودارهای به دست آمده، شکستی ایجاد شده که دیگر از توازن گذشته تبعیت نمی کند. با اینکه نوسانات بارش را از 99 به بعد داریم اما سطح آب دریاچه به یکباره کاهش پیدا کرده است که به بارش مرتبط نیست."

"دریاچه ارومیه،  بزرگترین دریاچه ی فوق اشباع نمکی در جهان است و از جهاتی شبیه به دریاچه ی مهارلو می باشد. با بررسی هایی که بر روی مهارلو انجام دادیم متوجه شدیم که حتی در یک دوره ی زمانی، مهار لو تا نهصدسال خشک بوده است. اما با مغزه گیری از دریاچه ی ارومیه تا عمق 9 متر و تحقیق بر روی رخساره های رسوبی، نشانه ای از دوران خشکسالی در آن به دست نیامد. و جالب است که پالت های آرتمیا در تمامی دوره های اقلیمی در رسوبات مشاهده شد. اکنون متاسفانه به بحران شوری رسیده ایم و به نظر می آید دیگر آرتمیا در دریاچه وجود نداشته باشد. ما دررسوبات، شواهدی برای خشکی کامل دریاچه در دوره های دیگر تاریخ ( از حداقل 23 هزار سال پیش تاکنون) پیدا نکرده ایم و خوشحال خواهم شد که میزگردهایی برقرار شود و محققانی که دلایلی برای خشک شدن دریاچه ی ارومیه در برهه هایی از تاریخ دارند، دلایلشان را بیاورند."

"یکی از مشخصه های خشکسالی، به وجود آمدن رسوبات قرمز رنگ است، خشکسالی های کمتر و پیش از خشکسالی کامل، خودشان را با کانی های تبخیری خاصی مانند منیزیت و باسانیت نشان می دهند. اکنون دریاچه تبدیل به یک "پلایا" شده است که در معرض خشک شدن کامل قرار دارد. دلایلی مانند خشکسالی و یا گرمایش جهانی به وسعت بحران دریاچه ی ارومیه، تاثیر گذار نیستند."

 

بخشی از صحبتهای مهندس درویش:

"ما به جای اینکه به دنبال پروژه هایی که عملا امکان پذیر نیستند برویم – مانند انتقال آب از رودخانه ارس که با توجه به پایین تر بودن سطح ارس، باید آب را با هزینه ی زیاد برخلاف جاذبه زمین منتقل کنیم؛ و یا انتقال آب از دریای خزر به دریاچه ی ارومیه که هم مشکلات حقوقی دارد و هم اجرای آن حداقل تا ده سال طول خواهد کشید؛ و یا بارور کردن کم حاصل ابرها با یدورهای نقره و...- بیاییم چیدمان توسعه را در منطقه با توجه به توانمندی های بوم شناختی دریاچه ارومیه از نو تعریف کنیم. اکنون 680 هزار هکتار زمین کشاورزی آب خود را از منابع آبی دریاچه ارومیه تامین می کنندکه در سی سال گذشته این مساحت دوبرابر شده است بدون آنکه منبع آبی جدیدی در منطقه تعریف کنیم. آمده ایم با سد سازی، از ورود آب به دریاچه جلوگیری کرده ایم و از آن سو، دل کشاورز را قرص کرده ایم که اگر خشکسالی شد نگران نباشد. به همین دلیل است که حتی در سالهای خشکسالی هم در کشاورزی کاهش محسوسی دیده نمی شود و این برای دریاچه ارومیه خطرناک است. ما با حفر چاههای متعدد و سدسازی، مشکلات کوتاه مدت خود را حل کرده ایم غافل از اینکه، این آب سهم طبیعی دریاچه ارومیه است تا ظرفیت گرمایی منطقه را حفظ کند. خشک شدن دریاچه ی ارومیه، اختلاف دمای شب و روز و در نتیجه بازدهی کشاورزی را کاهش خواهد داد و علاوه بر آن، نمکهایی که از سطح دریاچه ی خشک شده بلند می شوند زمینهای کشاورزی را نیز نابارور می کنند. طوفانهای نمکی و ناکارآمد شدن زمینها به معنی متروک شدن شهرها و روستاها و مهاجرت گسترده ی مردم حاشیه ی دریاچه به مناطق دیگر است که بحران های اجتماعی و امنیتی پدید خواهد آورد."