امروزه ضعف قانونی و محیط زیست بسیار آشکار است البته پیش از این نیز بارها شاهدش بودیم.اما ماجرای “اسد تقی زاده” رنگ و بوی دیگری به آن داده و تائید حکم اعدامش مانند فریاد بی پژواکی در خلاء است.
شاید اگر شخص دیگری بود هوای وبلاگ های محیط زیستی به این اندازه طوفانی نمی شد.اما “اسد” محیط بان و حافظ محیط زیست بی نظیر و بی همتای ایران است.آنقدر زحمت کشید و خود را به خطر انداخت که حال ،شکارچیان چنگال ظلمشان را به طرف او نشانه رفته اند.همه ما ماجرا را خوب می دانیم؛پس لازم به توضیح نیست…
اما نوشتم تا بگویم اگر جای “اسد تقی زاده” شخص دیگری نیز بود از او دفاع می کردم.چون برای دفاع چنین کاری کرد.
پرونده را ندیده ام،از جزئیات و اظهارات آن و اشخاص حاضر در صحنه (که اگر حاضر بودند) خبری ندارم اما به جرئت میگویم قتل، عمد نیست.اگر ایران مورد حمله واقع شود یکایک ما پا در عرصه خواهیم گذاشت تا از آن دفاع کنیم؛پس چرا نباید برای پاسداری از طبیعت دفاع کرد؟!
…میخواستم قوانین حامی محیط بانان را دوباره بنویسم اما منصرف شدم؛چون این قوانین دیگر حامی نیستند…!
باشد که رئیس محترم قوه قضائیه به خواست ما همنوعانش رسیدگی کند.
پ.ن 1:باید گوشزد کنم که در عالم حقوق احساساتی بودن جایی ندارد.اما هیچ شرمنده نیستم که این متن را با احساس نوشتم…
پ.ن 2:باید دعا کنیم که رئیس قوه قضائیه طی ابلاغ یا حکمی پرونده را دوباره به اجرا گذارد تا در رای صادره مجددا تجدیدی صورت گیرد.
پ.ن 3:در این ماجرا نقش مواد قانون مجازات اسلامی بسیار پررنگ است و حکم با این مواد صادر شده است.اما اگر مواد قانونی محکمی در حوضه ما بود شاید به کمک “اسد” می شتافت…