كودك بودم و علاقه زيادي به نگهداري حيوانات درمنزل داشتم. در آپارتمان زندگي مي كرديم آن هم طبقه ششم. تنها حيواني كه مي شد نگهداري كرد و لمسش هم كرد جوجه بود كه محل زندگي شون در تراس بود.
چند تايي جوجه داشتم. دوران كودكي بود و يكي از دوستانم برايم تعريف كرد كه چطور مي شود جوجه ها را شرطي كرد. امتحان كردم. ظرف فلزي رو كمي داغ مي كردم جوجه ها رو روي اون قرار مي دادم و با چوب به يك ظرف ديگر مي كوبيدم… تق تق تق. پاي جوجه ها داغ مي شد و همزمان به تندي يكي از پاهايشان را بالا مي گرفتند و صداي ضربه هم مي آمد. پس از چند روز تكرار، جوجه ها هر وقت صداي ضرباهنگ را مي شنيدند ناخودآگاه پاهايشان را بالا مي گرفتند و اونها از جوجه هاي دوستان ديگرم متمايز بودند.
نكند كه ما هم همين طور شده ايم. از ديگران متمايزيم چون به محيط زيست علاقه داريم اما…با هربحران زيست محيطي صدايمان بلند مي شود، مي نويسيم و مصاحبه مي كنيم و …
صداي ضرباهنگ كه موقتا قطع مي شود ما هم مي ايستيم. به نظرشما ما هم شرطي شديم؟