جای خالی اینانلو…

نه! ما مردمی مرده پرست نیستیم؛ ملت ما انسان‌هایی هستند اهل مصالحه، مدارا، و بخشش که به‌ویژه مرگ را که حقیقتی است تامل‌برانگیز، فرصتی می‌دانند برای یادکرد از نیکویی‌های شخص از دست رفته، و خطاپوشی. درست هم همین است، چرا که همه‌ی ما کوتاهی‌ها و لغزش‌هایی داشته و داریم و اگر قرار باشد که بر این چیزها انگشت بگذاریم، در شهر باید هر آن که هست، گیرند.

چند تن را می‌شناسید که میلیون‌ها ایرانی با شنیدن نام او، طبیعت و طبیعت‌گردی را فرایاد آورند؟! چند تن را می‌شناسید که توانسته باشند با صدایی گیرا (که طنینی سخت مردانه و دلنشین داشت) توجه هزاران بیننده و شنونده را به محیط زیست جلب کنند؟! چند تن را می‌شناسید که توانسته باشند در زمانی به درازای چهل سال، به کم و بیش، از ارزش‌های طبیعت و زیستمندان گفته و نوشته باشند و این ارزش‌ها را مستند کرده باشند؟! من که در ایران از این گونه انسان‌ها، کم‌تر از انگشتان دست می‌شناسم… و اینانلو یکی از آنان بود.

ما، در ایران بحران شخصیت محیط‌زیستی داریم؛ کمیاب اند شخصیت‌هایی که به نوعی مرجع و معروف، یا برجسته و مورد اعتنا، یا اثرگذار و مردم‌پسند باشد. ممکن است که ما پژوهشگر، یا متخصص، یا کارشناس رسمی و مدرک‌دار محیط زیستی به تعداد زیاد داشته باشیم، اما از انسان‌هایی که در حرکت اجتماعی به سود محیط زیست موثر بوده باشند، بس کم داریم… و اینانلو یکی از این شخصیت‌ها بود.

ما، در ایران بحران جسارت محیط زیستی داریم؛ یعنی کم داریم کارشناسان و استادانی که نترسند با مردم عادی و در نشست‌های همگانی (نه در سمینارها و کنفرانس‌های علمی) رفت و آمد کنند و بی سخن‌پردازی‌های پیچیده، از ستمی که بر محیط زیست می‌رود بگویند، و نهراسند که با نوآمدگان دهان به دهان شوند. ما، کم داریم آدم‌هایی که از میهن خود (شاید به گزاف، اما عاشقانه) با عنوان «جهانی در یک مرز» سخن گفته باشند و خاک‌خورده‌ی بیابان و جنگل آن باشند، نه تماشاگرانی با کت و شلوارهای شهری و کفش‌های ورنی. کم داشته ایم انسان های بزرگی که نه با طمطراق بلکه به هیات آدم‌های کوچه و بازار و به زبان ایشان، شکوه طبیعت را به تصویر کشیده باشد… و اینانلو یکی از این گونه بود.

 نمی‌دانم چه کسی جای خالی اینانلو را پر خواهد کرد؟!

این‌ها را گفتم نه برای آن که موافق چشم‌پوشی از هر اشتباهی باشم که فرد از جهان‌رفته داشته است، بلکه در این روز خاص که چشمان آن مرد به روی ماهتاب بسته شده است، از این‌رو به این نکته اشاره دارم که کارنامه‌ی محمدعلی اینانلو در مجموع سودمند به حال محیط زیست کشورمان بوده و بی‌تردید می‌توان او را در زمره‌ی سرمایه‌های میهنی‌مان در امر محیط زیست دانست. در عین حال، این مرگ نامنتظر را تلنگر دیگری می دانم یادآور این که باید در نقدها و سرزنش‌ کردن‌هایمان منصف‌تر باشیم، و انسان‌ها را “یک‌جا” داوری نکنیم، و گاه قانون هستی را به سخن فردوسی بزرگ به خویش یادآور شویم که: یکایک به نوبت همه بگذریم / سزد گر جهان را به بد نسپریم.

Posted in: دسته‌بندی نشده