اگر باران به کوهستان نبارد! (نوشته ای از کوشان مهران)

کوشان عزیز یا همان اشکار خودمان در هفته گذشته سفری به استان کرمان داشت و با توجه به اینکه به صورت آنلاین با من در تماس بود و اتفاقات آنجا را برایم می گفت، در همین خصوص مطلبی را نگاشته است که گفتم با خوانندگان این واگویه ها هم به اشتراک بگذارم. در زیر این نوشته را ملاحظه می فرمایید.


به حق می توان گفت حیات و ممات در بیشتر سکونتگاه های انسانی فلات ایران وابسته به آبی است که سرمنشأی آن کوهستان های دربرگیرنده این مرز و بوم است. این احتمال وجود دارد که برای نخستین بار معدن کاوان پیش از ورود آریاییان برای زه کش آب های جمع شده در داخل معادن، دست به ایجاد کانال هایی زده باشند که بعدها در مقیاسی بس سترگ تشکیل کاریز(قنات) را داده که شاهرگ زندگی در ایران و پایه گذار تمدن و سکونتگاه های ثابت می بوده است.

از دوران باستان کوهستان همواره برای انسان جایگاهی مقدس بوده است. یونانیان باستان به کوه 2900 متری المپ در شمال تسالی به عنوان کنام خدایگان می نگریسته اند و گویا چغازنبیل شوش و اهرام مصر باستان و اقوام مایا و آزتک آمریکای جنوبی در سرزمین های کم ارتفاع به عنوان نمادی از کوه برای ارتباط با خدایان در نظر گرفته می شده است. اکنون نیز پاره ای از قلل رشته کوه های هیمالیا آنگونه از قداست برخوردار می باشند که دولت نپال هرگونه صعود گروه های کوهنوردی را به آنها ممنوع اعلان نموده است.

بنابر خبر نامه گروه محترم دوستداران طبیعت رفسنجان این روزها پیکر زخمی کوه شاه(لاله زار) پنجمین کوه مرتفع ایران زمین به ارتفاع 4350 متر به زیر ماشین های راه سازی و معدن کاوی به لرزش درآمده و حیات طبیعی و منابع حیاتی مردم حاشیه آن در معرض تعدید قرار گرفته است.

به حق می توان استان کرمان را قطب معادن کشور دانست ولی در کنار معادن نهفته در زیر خاک رمز حیات این استان چهار فصل به رشته کوه های استواری وابسته است که باعث ایجاد چهار فصل در یک استان به ظاهر خشک گردیده است. در بسیاری نواحی بیابانی جهان شروع چرخه حیات یعنی منابع آبی تنها به مدد کوهستان های امکان پذیر بوده است. برای نمونه در بیابان بزرگ شمال آفریقا بیشترین غنای زیگونگی گیاهی و جانوری در کوهستان های هوگار الجزایر و ترمیت نیجر وجود دارد که به دلیل وجود ارتفاعات منابع آبی و در پی آن پوشش گیاهی و احتماعات جانوری پدید آمده اند.

انسان در طول تاریخ زندگی خود ناگزیر به بهره برداری از منابع طبیعی بوده ولی در قرون اخیر سرعت و روند این برداشت آنگونه شدت یافته که بهره برداری منطبق با توانایی احیای طبیعت جای خویش را به بهره کشی بی رحمانه داده است و این امر در انتها منجر به خسران چه برای طبیعت و چه جوامع انسانی گشته است. شاید در کنار تغییرات اقلیمی این بهره برداری بیش از توان و برد زیستگاه بوده که منجر به نابودی و به فراموشی سپردن تمدن شکوهمند و همپایه سومر، چنار صندل جیرفت استان کرمان گردیده باشد.

ولی اکنون به دلیل تجربیات تلخ گذشته و خطاهایی که شاید اکنون دیگر جبران پذیر نباشد بشر ناگزیر به احیای طبیعت زخم خورده در کنار بکار گیری فناوری هایی با میزان تخریب کمتر گردیده است. برای نمونه در گزارش سال 2013 اتحادیه اروپا تا کنون 3.3 میلیون یورو برای احیای معادن سنگ اروپای غربی و بویژه بریتانیای کبیر هزینه شده است. در این کشورها با سابقه صنعتی دیرین اکنون بسیاری از گونه ها نه به دلیل شکار و رقابت با دام اهلی بلکه به دلیل از دست دادن زیستگاه ها در حال کاهش شدید تعداد و پراکنش می باشند و به همین دلیل احیای زیستگاه های آسیب دیده در کنار بهسازی چشم انداز می تواند پناهگاهی جدید برای گونه های در معرض خطر پدید آورد. در انگلستان تا کنون چندین معدن سرباز کهنه ذغال سنگ به تالاب بدل گردیده و در بسیاری نواحی با پر نمودن مناطق تخریب شده به دلیل استخراج در معدنکاوی با خاک و لاشه سنگ و احیای پوشش گیاهی درخور منطقه و پایش همواره در کنار تغییر چشم انداز آسیب دیده به منظری طبیعی و ایجاد زیستگاهی جدید مانع فرسایش خاک و آلودگی آب های زیرزمینی گردیده اند. این امر تا آنجا گسترش یافته که در پاره ای نواحی پس از اتمام عملیات استخراج و شروع برنامه های احیا و ترمیم زیستگاه، جاده های ایجاد شده برای دسترسی به معادن نیز مسدود و سپس برچیده می شوند که می توان از برنامه های احیای زیستگاه در معدن اورانیوم رنجر در نزدیکی پارک کلی کاکادو در شمال استرالیا به عنوان شاهدی یاد نمود.

در تاریخ 27/2/87 گروهی از شهروندان ورزنه و دوستداران تالاب گاوخونی در کنار کوه سیاه در نزدیکی گاوخونی دست به اعتراض به دلیل نابودی این کوه به علت معدن کاوی دست به اعتراض زدند. در کنار نابودی گاوخونی به دلیل عدم رعایت حق آبه این زیستگاه( و نه بحث کهنه تغییرات اقلیمی) دست اندازه به یک کوه آنهم در کنار زیستگاهی که یکی از تالاب های ثبت شده در کنوانسیون جهانی رامسر می باشد نشان از اوج بی اهمیتی پاسداشت زیستگاه نه از سوی بهره برداران از منبع بلکه متولیان قانونی زیستگاه گاوخونی می باشد.

در بسیاری استان های ایران به دلیل خشکسالی و از دست رفتن منابع آب بسیاری از روستاها مفهوم واژه ای خویش به عنوان رستنگاه و مکان رویش را از دست داده و ساکنانش ناگزیر به ترک روستاها و مهاجرت به شهرها گردیده اند که در کنار تبعات اجتمایی باعث کاهش تولید فراورده هایی غذایی و وابستگی بیشتر به واردات گردیده است. با در نظر داشتن این حقیقت آشکار هرگونه بهره برداری های کوتاه مدت به بهای از دست رفتن منابع حیاتی طبیعی چون کوهستان های تامین کننده منابع آبی پیامدهای بسیار سخت چون اعتراضات اخیر در اصفهان به همراه خواهد داشت.

بنابر فرموده جناب آقای نعمت زاده وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت" صادرات سنگ آهن در حالی که وارد کننده فولاد هستیم، غیر قابل توجیه است". با توجه به میزان بالای صدور مجوز بهره برداری از معادن در مناطق حفاظت شده در ماه های اخیر یک سبک و سنگین شایسته است که بهره برداری به همراه تخریب و عدم احیای زیستگاه های آسیب دیده تا چه میزان بر منابع طبیعی مورد نیاز مردم ساکن در منطقه و بویژه منابع آبی تاثیرات منفی و غیر قابل جبران خواهد گذارد.

استاد سخن سعدی شیرازی فرموده:

پارسازاده اي را نعمت بيکران از ترکه عمان بدست افتاد .فسق و فجور آغاز کرد و مبذري پيشه گرفت. في الجمله نماند از ساير معاصي منکري که نکرد و مسکري که نخورد.

باري به نصيحتش گفتم: اي فرزند دخل آب روانست و عيش آسياب گردان يعني خرج فراوان کردن مسلم کسي را باشد که دخل معين دارد

 

چو دخلت نيست خرج آهسته تر کن

که ميگويند ملاحان سرودي

اگر باران بکوهستان نبارد

به سالي دجله گردد خشک رودي

 

چند و چون منابع طبیعی ایران و دیدگاه بهره برداران دقیقا برابر با فرمایش شیخ اجل می باشد. بهره برداری پایدار و در نظر داشتن منافع نسل های بعدی جای خویش را به بهره کشی بی رحمانه و افسار گسیخته داده است.

نباید آن روزی که... به روزی کارون و زنده رود گردند خشک رودی.

Posted in: دسته‌بندی نشده