چگونه یک قربانی می تواند ناجی دیگران شود؟


جمله ی  بالا حاوی استفهام انکاری است. فعالان محیط زیست ایران قربانی همان شتر-گاو-پلنگی هستند که مدعی مبارزه با آنند. درباره ی این موضوع بسیار می توان نوشت و از جنبه های مختلف می توان به آن اشاره کرد. امروز می خواهم درباره ی یکی از وجهه های این “قربانی شدن” بنویسم.

اما چرا نوشتم “قربانی”. به عقیده ی من، ما داریم از سیستمی انتقاد می کنیم
که مسخ آنیم. از مصرف گرایی قاطبه ی ملت ایران – که فعالان هم شامل آن می
شوند- که بگذریم، ما معمولا مخاطبانی کم حوصله، کم دقت، با میل به آثار
کولاژ و ذوق هنری سطحی و مد روز هستیم: مشخصاتی که به عقیده ی سیدنی تارو (جامعه شناس جنبشهای مدنی) 
“ذائقه ی انسان معاصر” است. تبلیغات، جایگزین فراروایتهای عقل؛ و موجهای
رسانه ای جایگزین ظرافتهای فلسفی عمیق شده است. از این رو است که فعالیتها
در ایران به شدت عقیم است.

برای رسیدن به هر هدفی، “تلاش” و “تمرکز” از اوجب واجبات است. پیگیری اهداف بزرگ در تاریخ جز با فشار زیاد و صبوری فرای تصور برای عاملان آن به نتیجه ی مطلوب نرسیده است. برای تاثیرگذاری بر تاریخ و تغییر روند آن راه دیگری جز تلاش فرسایشی و بلاوقفه نیست. به قول قدیسانمان نجات جهان “جز در گرداب خون و عرق” به وقوع نمی پیوندد…اما ما چه می کنیم؟ تلاشهای ما در زندگی روزمره چه چیزهاییست؟ متاسفانه بیشتر فعالان محیط زیست ایران مطالعه ی بسیار اندکی دارند. جامعه ی مدنی ایران توانایی بسیار کمی در پیگیری ایده ها و بارور کردن آنها دارد و دلیلش بسیار ساده است: ما اهل کارهایی که راحت نباشند نیستیم. نه اینکه سخت نباشند؛ به محض اینکه کار از راحتی خارج می شود با ریزش نیروی عجیبی در جامعه مدنی مواجه می شویم و همین نیروهای نیم بند را هم از دست می دهیم. کار تا آنجا خراب است که نمی توانیم یک متن یا مقاله ی ژورنالیستی که شعر و شاعری و اشک و آه در آن نیست و حداقل صغرا و کبرای علمی آن درست چیده شده را با دقت بخوانیم و به اتمام برسانیم. فعالان محیط زیست ایران بیشتر به مباحث داغ روز و “آنچه که جالب است” گرایش دارند تا به کار طاقت فرسای اجتماعی یا علمی. یک سوء تفاهم بزرگ در ایران جا افتاده و آن هم این است که فعالیت اجتماعی با تفریح و سرگرمی اوقات فراغت اشتباه گرفته می شود. لاجرم کسی که حوصله یا توان تحقیقات آکادمیک را ندارد به جماعت های ظاهرا فعال اجتماعی و محیط زیستی روی می آورد.

در ادامه ی “فعالیت محیط زیستی به مثابه سلوک” می توانیم صبوری و علم دوستی را در خودمان تقویت کنیم تا اقلا جلوی پایمان برایمان روشن شود.

سیدنی تارو

Posted in: دسته‌بندی نشده