چند سالی است همزمان با نزدیک شدن به نوروز، کمپین هایی در مخالفت با خرید ماهی قرمز سفره هفت سین به راه می افتد. نخستین بار دعوت به نخریدن ماهی از سوی گروهی مطرح شد که مدعی بود ماهی قرمز حیوان بسیار خطرناکی است و تماس با آن می تواند منجر به بیماریهای پوستی خطرناک و بعضاً مرگ شود. این ادعا یکی دو سالی باعث ایجاد وحشت عمومی از این حیوان شد ولی پس از یکی دوسال و با مشخص شدن ادعاهای دروغ در این خصوص، تب ماهی نخریدن فروکش کرد. هر چند که بقایای این ادعای نادرست همچنان در ذهن شهروندان ایرانی باقی مانده است.
پس از آن به تدریج ادعاهایی در خصوص ایرانی نبودن ماهی قرمز این حیوان مطرح شد. در این هیاهو عملکرد دوستداران و حامیان حیوانات به دو گروه مشخص طبقه بندی شده است. گروه نخست عده ای بودند که همزمان با جریانات ایجاد شده، شعار تحریم ماهی قرمز را سر دادند و شهروندان را به نخریدن ماهی قرمز دعوت می کردند و گروه دوم کسانی بودند که آموزش نحوه نگهداری ماهی قرمز و آشنایی با این حیوانات را موثرتر از تحریم و نخریدن ماهی قرمز می دانستند.
در این میان گروهی که شعار تحریم می دادند پر تعداد تر بودند زیرا علاوه بر حامیان حیوانات، گروه های دیگری که به هر دلیل با حیوانات خانگی و نیز سنت های نوروزی مشکل داشتند در جمع تحریم کنندگان حاضر بودند. ضمن اینکه همیشه تحریم کردن و پاک کردن صورت مساله قطعاً آسان تر از آموزش بوده و است.
نگارنده در این سالها به پشتوانه حضور در انجمن حمایت از حیوانات اصفهان که همراه با برگزاری کلاس های متعدد آموزشی در خصوص ماهی قرمز در مهدکودک ها، مدارس، فرهنگسراها، مساجد،… و نیز انتشار ده ها هزار برگ بروشور و پوستر و تهیه لوح فشرده آموزشی، انتشار مقالات و گفتگوهای فراوان در رسانه های مختلف و از همه مهمتر برگزاری سه طرح بزرگ جمع آوری ماهی قرمز و دو طرح فرهنگی ماهی قرمز در 5 سال متوالی بوده است، مطالب متعددی در خصوص ماهی قرمز سفره هفت سین نوشته ام.
با این حال شوربختانه همچنان جو غالب در خصوص ماهی قرمز حکم به تحریم این حیوان می دهد و همچون سالهای گذشته شاهد کپی پیست مطالب قدیمی در خصوص نخریدن ماهی قرمز هستیم. به نظر می رسد پس از گذشت حدود یک دهه از تحریم ماهی قرمز به بهانه های مختلف، اکنون زمان مناسبی برای بررسی عملکرد حامیان تحریم ماهی قرمز وجود دارد و زمان پاسخگویی به سوالات زیر فرا رسیده است. سوالاتی که پاسخگویی به آنها می تواند چراغ راه حامیان حیوانات برای اتخاذ روشهای بهتر و موثر برای نجات جان ماهی قرمز باشد.
1- شعار تحریم ماهی قرمز تا چه حد باعث نجات جان این حیوان شده است؟
2- در فضای فعلی ایران و بدلیل ناآگاهی عمومی، در صورت حذف ماهی قرمز آیا احتمال جایگزینی حیوانی دیگر به جای ماهی قرمز توسط مردم عادی وجو دارد؟
3- حضور سمندر و لاک پشت در سفره هفت سین تا چه حد به شعار حذف ماهی قرمز مرتبط بوده است؟
4- نقش ماهی قرمز به عنوان فراگیرترین حیوان خانگی در آشنایی و توجه ایرانیان و بویژه کودکان با حیوانات تا چه حد بوده است؟
5- از آنجائیکه آشنایی با حیوانات سبب دوستی و حمایت از آنها می شود، حذف ماهی قرمز از خانه های ایرانیان تا چه حد می تواند سبب طبیعت گریزی و طبیعت ستیزی شهروندان شود؟
6- آیا تصور نمی کنید در میان کسانی که شعار تحریم ماهی قرمز را می دهند، افرادی باشند که از سر مخالفت با هر حیوانی (از سگ و گربه تا ماهی) خواهان حذف این حیوان باشند؟
7- آیا تصور نمی کنید در میان کسانی که شعار تحریم ماهی قرمز را می دهند افرادی باشند که به دلایل فرهنگ ستیزانه و مخالفت با اجزای هفت سین خواهان حذف ماهی هستند؟
8- در کوشش های اجتماعی نظیر کوشش برای حفظ محیط زیست و نجات حیوانات آیا برخوردهای سلبی و قهری موثرتر است یا آموزش و فرهنگ سازی که منجر به جلب اعتماد شود؟
9- تا چه میزان قرابت محتوایی بین تحریم ماهی قرمز و دستورالعمل هایی در خصوص منع نگهداری حیواناتی نظیر سگ و گربه در منازل می بینید؟
10- آیا کسی که برای کسب دانایی در خصوص نگهداری از ماهی قرمز وقت صرف می کند و روزانه دقایقی برای زنده ماندن ماهی خود زمان می گذارد، می تواند حامی بهتری برای حیوانات باشد یا کسی که اصلاً ماهی نمی خرد؟
11- دانش عمومی مردم در خصوص ماهی قرمز را تا حد تصور می کنید؟ از نظر شما آیا اکثریت مردم اصول اولیه نگهداری از ماهی قرمز را می دانند؟
12- با توجه به ضعف شدید دانش عمومی در خصوص نگهداری از ماهی قرمز، آموختن اصول اولیه نگهداری از این حیوانات تا چه حد می تواند باعث نجات آن شود؟
13- آیا تحریم کردنی که بدون پشتوانه اجتماعی و آموزشی باشد در جامعه طبیعت ستیز و حیوان ستیز ایران، باعث دوستی با حیوانات می شود یا باعث دوری بیشتر از آنها؟
14- کمپین اجتماعی موفق، کمپینی است که در دراز مدت سبب افزایش آگاهی عمومی شود و با عضو گیری و جذب هوادار در جامعه تاثیر گذار باشد. کمپین تحریم کنندگان ماهی قرمز آیا چنین نقشی داشته است و تا چه توانسته باعث تقویت فضای حمایت از حیوانات شود؟
15- با توجه به اینکه تجربه ثابت کرده اکثریت افراد جامعه زیر بار تحریم ماهی قرمز نمی روند آیا بهتر نیست از ظرفیت اجتماعی موجود برای آموزش شهروندان استفاده کرد؟
16- دایره فعالیت تحریم کنندگان کجاست؟ آیا تصور نمی کنید خارج شدن از این دایره محدود – که عموماً محدود به فضای مجازی است – و حضور در فضای واقعی و آموزش شهروندان بیش از هر روشی می تواند منجر به نجات جان حیوانات شود؟
امید است این سوالات و سوالاتی نظیر این فضایی را برای گفتگو و تجدیدنظر در روش ها ایجاد کند. کوشش برای حمایت از حیوانات در ایران به شکل نوین آن، جنبش جوانی است که نیازمند آموختن، کسب تجربه و بازنگری در روش هاست. این کوشش همچون بسیاری از فعالیت های اجتماعی تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص هر کشور است و نسخه پیچی و الگو برداری کورکورانه از دیگر کشور ها نه تنها راه علاج نیست که بعضاً می تواند گره ای بر گره های موجود ایجاد کند.
قطعاً هدف همه حامیان حیوانات، نجات ماهی قرمز و کاهش یا قطع تلفات این حیوان است اما هر روشی حتی اگر از سر دلسوزی و خیرخواهی باشد نمی تواند منجر به نتیجه مطلوب شود. در شرایط اجتماعی فعلی و در جامعه حیوان ستیز و طبیعت گریز ایران که روند تخریب محیط زیست و تجاوز به حقوق حیوانات سیر صعودی گرفته است بیش از هر زمان دیگر نیازمند ایجاد شرایطی برای پیوند و نزدیکی انسان و حیوان هستیم و برخوردهای سلبی نظیر تبلیغ بر علیه ماهی قرمز و اخراج آن از منازل ایرانیان در دراز مدت می تواند اثرات زیان بار دیگری ایجاد کند.
ما نیازمند افزایش دانش عمومی و تقویت حس مسئولیت شهروندان در برابر طبیعت و حیوانات هستیم. اگر دانش عمومی و حس مسئولیت افزایش پیدا کند آنوقت هر شهروندی که خود را از نگهداری ماهی قرمز عاجز می بیند بطور خودبخود و از سر علاقه و آگاهی دیگر این حیوان را نخواهد خرید. اگر افراد و گروههای حامی حیوانات به این مهم نپردازند پس از چه گروهی باید انتظار داشت به آموزش اصولی و پایه ای شهروندان پرداخت؟
فراموش نکنیم بین شهروندی که بر اساس آگاهی و حیوان دوستی ماهی نمی خرد تا شهروندی که بر اساس تبلیغات بعضاً دروغین و جو سازی ها ماهی نمی خرد فاصله از زمین تا آسمان است. درست است که در هر دو حالت جان ماهی ای نجات پیدا می کند اما شهروند نخست، شهروندی مسئولیت پذیر و حیوان دوست خواهد بود که همواره به طبیعت و حیوانات احترام خواهد گذاشت و شهروند دوم فردی طبیعت گریز و فاقد درک درست از رفتار محترمانه با طبیعت خواهد بود.
ماهی قرمز بهترین فرصت از که با آموزش صحیح و منطقی مردم را با طبیعت همراه و همگام سازیم. شوربختانه اعتقاد نگارنده آن است که در سالهای گذشته کمپین تحریم کنندگان ماهی قرمز با پاک کردن صورت مساله، فرصت آموزش را از بین برده است. اگر در این زمان نه چندان کوتاه به جای پافشاری بر شعار تحریم ماهی قرمز سعی در آموزش شهروندان و آشنایی آنها با ماهی قرمز می کردیم اکنون درصد بسیار بالایی از تلفات این حیوان کاسته می شد و شهروندان بسیار زیادی نیز به سبب آگاهی از عدم توانایی نگهداری از این حیوان، از خریدن آن صرف نظر می کردند. ضمن اینکه پای سمندر و لاک پشت نیز به سفره های هفت سین ایرانیان باز نمی شد.