تغییرات اساسی مشاهده شده در ساختارهای عمودی و افقی جنگلهای گستره زاگرس از قبیل کاهش، اختلال و تهدید تنوع زیستی اعم از گیاهی و جانوری این زیست بوم ارزشمند کشور، گواه این حقیقت تلخ است که؛ افزایش جمعیت و اقتصاد معیشتی وابسته جوامع محلی به جنگلها و بی توجه ای به ظرفیت تولید محدود این منابع، در کنار عدم توسعه یافتگی متناسب با توانمندیهای اکولوژیکی منطقه زاگرس، سرنوشتی ناخوشایند و دهشتناکی را برای این اندوخته آبی ارزشمند ایرانیان رقم زده است.
چرای پرشمار دام در تمامیعرصههای جنگلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تخریب مورد تأیید و تأکید تمامیکارشناسان و متخصصین حوزه منابع طبیعی است. دامهای عشایری زودتر از آغاز فصل چرا که حدودا” اوایل خرداد است، وارد عرصههای جنگلی شده و دیرتر از پایان فصل چرا که اواخر شهریور است، خارج میشوند و دامهای روستایی که در تمام طول سال در عرصههای جنگلی حضور داشته و تنها در فصل زمستان در مدت کوتاهی وجود برف ممکن است مانع از حضور آنها شود.
فراموش نکنیم که ظرفیت تولیدی پوشش گیاهی علفی کف جنگل محدود بوده، در حالیکه اضافه بر تعلیف طولانی مدت و عدم رعایت فصل چرا، تعداد دام چرا کننده در این جنگلها بسیار پرشمار و چندین برابر ظرفیت تولید علوفه کف جنگل بوده و این علوفه تولیدی درصد ناچیزی از نیاز غذایی دامهای موجود در جنگل را تولید کرده و بخش اعظمیاز آن توسط نهالها، درختان و درختچهها تامین میشود. ترکیب دام نیز که عموما”در روستاها از نوع بز است روند اثرگذاری این عامل تخریبی را تشدید میکند.
تعلیف نهالها، قطع درختان به صورت سرشاخه بری و یا کمربری، تعلیف لاشبرگ کف جنگل، کاهش بارخیزی خاک و اختلال در چرخه طبیعی حیات گیاهی، تعلیف میوه درختان و جمع آوری میوه برای تغذیه زمستانی دام که تهدید حیات جانوری جنگل را نیز به دنبال ذارد، ایجاد کوبیدگی و فشردگی خاک، افزایش میزان هرز آبها، فقدان تجدید حیات جنسی و اختلال در تجدید حیات غیرجنسی از پی آمدهای چرای بی رویه دام در جنگلهای زاگرس است.
معیشت سنتی و وابسته جوامع محلی جنگل نشین باعث شده است تا زیراشکوب بخش وسیعی از عرصه جنگلی زاگرسی در شیبهای مختلف تحت زراعت دیم قرار گیرند. زراعت دیم در زیراشکوب تودههای جنگلی و تغییر کاربری نامناسب در عرصههای جنگلی زاگرس تهدیدی جدی برای این زیست بوم ارزشمند بوده که متأسفانه افزایش جمعیت، عدم توسعه یافتگی متناسب با طبیعت منطقه، درآمد ناکافی واحدهای اقتصادی موجود و نیازهای اشتغال زایی در منطقه، هر روز بر وسعت این تهدید ویرانگر افزوده و اضافه بر جنگل زدایی تدریجی، روند فرسایش خاک در منطقه را تشدید خواهد کرد.
تـامیـن سوخـت هیزمیو مـصارف روستـایی همواره در سیاهه عمـده ترین عوامل تخریب جنگلهای زاگرس قرار داشته است. هرچند در سالهای اخیر توسعه زیرساختهای تغییر الگوی سوخت و جایگزینی سوختهای فسیلی، روند استفاده از سوختهای هیزمیدر آبادیهای داخل و حاشیه جنگل را کاهش داده است اما کماکان در مناطق دور افتاده و فاقد جادههای دسترسی و جایگاههای سوخت فسیلی، جنگلها منبع اصلی تامین سوخت و مصارف روستایی به حساب میآیند.
البته فراموش نکنیم که ساختارهای اجتماعی و گرایشهای فرهنگی جوامع محلی برای تمایل به استفاده از سوختهای هیزمیو همچنین حذف یارانه حاملهای انرژی و پایین بودن درآمد سرانه خانوارهای روستایی، سبب گردیده است تا همواره جنگلها بخشی از منابع سوختی مورد نیاز و مصارف روستایی به حساب آیند. ماجرای نگران کننده ای که با توجه به فقر پوشش تاجی تودههای جنگلی، در هر سطحی که باشد برای جنگلهای زاگرس تهدیدی تخریب گر خواهد بود.