در پانزدهمین روز از شهریور 1390، روزنامه شرق در صفحه 4 خود از قول محمدرضا عطارزاده، معاون امور آب وزیر نیرو سهم خشکسالی را در بروز بحران کنونی دریاچه ارومیه هفتاد درصد عنوان کرد. همان روز و در همان روزنامه اما علی ذبیحی، قائم مقام وزیر نیرو به صراحت گفت: «97 درصد مشکل دریاچه ارومیه به دلیل کاهش نزولات آسمانی است.» این در حالی است که در تیرماه سال 90 خبرگزاری رسمی دولت از قول عالیترین مقام وزارت نیرو یعنی مجید نامجو اعلام کرده بود که 85 درصد دلیل خشکی دریاچه ارومیه به خشکسالی مربوط میشود. حیرتانگیز تر آن که همین مقام در آذرماه سال گذشته، سهم خشکسالی را 67 درصد ذکر کرده بود! یعنی در طول کمتر از 8 ماه، به عقیده وزیر نیرو، سهم خشکسالی در بروز بحران ارومیه 18 درصد افزایش یافته است؛ در صورتی که بنابر آمار مرکز پایش خشکسالی کشور، وضعیت اقلیمی حاکم بر حوضه آبخیز ارومیه در سال آبی جاری در اغلب نقاط یا از شرایط نرمال بهتر بود و یا در حد میانگین درازمدت بود. البته این فقط جناب وزیر نیست که سخنانش را فراموش میکند! زیرا معاون ایشان، آقای عطارزاده هم یک هفته قبل از اظهار نظرشان در شرق، سهم تغییرات اقلیمی و خشکسالی را بین 63 تا 68 درصد ذکر کرده بودند.و البته به این سیاههی عجیب و ناهمسان، همچنان میتوان درصدهای مختلف دیگری از قول مدیران عالیرتبه وزارت نیرو اضافه کرد. توجه کنید که این تناقضات آماری، مربوط به دو دستگاه رقیب نیست؛ بلکه همه این 34 درصد تفاوت را مدیران ارشدی بیان کردهاند که ساکن ساختمان مجلل تقاطع کردستان به نیایش (یعنی وزارت نیرو) هستند! نیستند؟ نکته شگفت آورتر داستان این است که اغلب مطالعات و پژوهشهای مستقل علمی صورت گرفته در این خصوص در طول یک دهه اخیر، که بهروز حسنی مهمویی دانشجوی دکترای مقیم استرالیا آنها را در پایگاه اطلاع رسانی تغییرات اقلیمی گردآورده است، نشان میدهد که دست کم به 17 دلیل، شواهد لازم و کافی برای متهم کردن آسمان به عنوان مقصر شماره یک در پیدایش کویر ارومیه وجود ندارد. به دیگر سخن، حتی کمترین برآورد مسئولین وزارت نیرو در تعیین سهم خشکسالی در بروز بحران دریاچه ارومیه، با آنچه که واقعیت به شمار میرود تفاوتی آشکار دارد.
اینک این پرسش کلیدی مطرح میشود: تقریباً 5 سال است که دولت مرکزی و مدیران محلی با جدیت مشغول برگزاری انواع نشست های کارشناسی، تشکیل کارگروه های تخصصی، اعزام متخصصان به منطقه و تنظیم طرحها و معاهدههای قانونی و الزامآور به هدف نجات دریاچه ارومیه هستند؛ در این مدت شاید بیش از 30 همایش علمی ملی و منطقه ای با همین موضوع برگزار شده است؛ با این وجود، حتی در ارایه یک آمار ساده از سوی مدیران تصمیم گیر وحدت نظر وجود ندارد و همچنان تناقض ها ادامه یافته و مییابد؛ به نحوی که محمدی زاده – ریاست سازمان حفاظت محیط زیست و معاون رییس جمهور – در گفتگوی زنده با سیما در مورخ 14 شهریور 90 اذعان می کند که در بروز بحران کنونی دریاچه ارومیه 40 درصد ما مقصر بوده ایم و 60 درصد آسمان!
و این همان نکته دردآوری است که سبب شده به جای کاهش بحران در طول چند سال اخیر، حال دریاچه ارومیه شتابناکتر از گذشته رو به وخامت گذارد. زیرا به رغم شعارهایی که اغلب میدهیم، هنوز ظاهراً واقعیتهای علمی در پای مصلحتهای بخشی و سازمانی ذبح میشوند تا مبادا خدای ناکرده خاطر مدیری مکدر شده یا این پندار بوجود آید که ممکن است خطایی مدیریتی متهم شماره یک در بروز بحران دریاچه ارومیه بوده باشد! خطایی که اگر شجاعانه آن را معرفی میکردیم، هم همراهی مردمی بیشتری را برای جبران مافات برمی انگیختیم و هم هزینههای اقتصادی و زمانی جبران را کاهش میدادیم.
اصل مطلب را از اینجا بردارید.