ابراز علاقه به محیط زیست، بدل به مُد شده است! اگرچه حتی حرف زدنِ صِرف دربارهی طبیعت و لزوم حفظ این خانهی مشترک (زمین) خوب است و شاید بتواند حساسیت همگانی را برانگیزد، اما با نمایش،کار این سرزمین بسامان نمیشود. هفتهی منابع طبیعی، برای مقامهای مسوول فرصت مناسبی است که آن چیزهایی را تکرار کنند که صدبار بهترش را منتقدان غیردولتی میزنند: درخت خوب است، فضای سبز قشنگ است، آیندگان از این زمین سهم دارند، و امسال فلان تعداد نهال (معمولا با رقمهایی نجومی) کاشته خواهد شد.
دهها خانه و ویلا و مهمانپذیر (بناهایی اسرافگر و غیرتولیدی و مخرب) در کنار جادههایی که به هرگوشه و کناری رفته و سبب رانش خاک شده، به چشم میخورد. بساط کردن در هر گوشهی دلخواه، افروختن آتش، و سوزاندن هیزم (که پیدا بود از همان جنگلها برداشت میشود) در خوراکخانهها، به امری عادی بدل شده است. لگدمال کردن خاک مرطوب جنگل، امکان رویش نهالهای نو را ناچیز کرده و صدای گوشخراش موسیقیهای رنگارنگ آرامشی برای حیات وحش و انسانهای طبیعتدوست برجا نگذاشته است. درختان بسیار تُنُک شدهاند و آنهایی که سرپا هستند، شاخهزنی شدهاند.
بدتر از این وضعیت را میتوان در جنگلهای خشک غرب کشور دید که هر بلوطی، نظارهگر مرگِ نسل خویش است. زیرا که بر اثر چرای بیرویه و کشاورزی در کفِ جنگل، امکان زادآوری آنها به صفر رسیده است. مراتع کشور، آماج چَرا، طرحهای سدسازی و راهسازی و خطهای انتقال نفت و گاز و بهرهبرداریهای مخرب دیگر است. آنچه را هم که دام نمیچَرد و از انواع تخریبها جان به در میبرد، گردشگران بیملاحظه و آفرودبازان و برداشت کنندگان انواع گیاهان دارویی و سبزیهای کوهی لگدمال میکنند یا به غارت میبرند. با این وضع، نهالکاری شاید فقط به درد بودجهخواران کهنهکار بیاید!
لطفا به جای سوراخ سوراخ کردن زمین و ریشهکن کردن گیاهان بومی که با نبوغی شگفتآور در سختترین شرایط طبیعی خود را با محیط سازگار کردهاند، عوامل مخرب را از میان بردارید… .