محيط زيست و مسائل مرتبط با آن از جمله موضوعاتي مهمي است كه در حال حاضر همه ي جوامع با آن درگير هستند و مي توان آن را يك چالش جهاني تصور نمود كه در نظر نگرفتن آن باعث به وجود آمدن مشكلاتي جدي براي كره ي خاكي زمين شده است.در هر گوشه اي از لرستان مي توان روند تخريب محيط زيست را در حوزه هاي مختلف مرتبط به چشم ديد و با كمي آينده نگري مي توان عميقا نگران شد. كنفوسيوس مي گويد: اگر برنامه يك ساله داريد برنج بكاريد؛ اگر برنامه 10 ساله داريد درخت بكاريد؛ اگر برنامه صد ساله داريد آدم تربيت كنيد.
تجربه ثابت نموده كه بدون داشتن يك چشم انداز چند ساله و هماهنگ كه همه ي نهادها و سازمانها به صورت گسترده و برنامه ريزي شده با آن درگير شوند، رسيدن به شرايط ايده آل در هر حوزه اي دشوار و شايد ناممكن است. به خصوص اگر در استاني چون لرستان باشد كه از كمترين زير ساخت ها بي بهره است و انباشتگي مطالبات گوناگون در طول دهه هاي گذشته از جمله چالش هايي است كه پيش روي دلسوزان آن است.
در صورت در نظر نگرفتن اين مساله هر حركتي تنها مي تواند يك مسكن موقتي باشد براي تسكيني گذرا كه البته در مقايسه با حجم وسيع تخريب ها و انبوه كارشكني ها و اهمال ها بسيار ناچيز است و طبيعي است كه به نتيجه دلخواه منجر نخواهد شد.
استان لرستان از آنجا كه به توسعه در حوزه هاي مختلف نائل نيامده، هنوز درگير ابتدايي ترين مسائلي است كه به هيچ عنوان نبايد و نمي توان آنها را متعلق به امروز دانست. همين امروز روز هم زنان و مرداني و مرداني براي رسيدن به يك گوني زغال پنج هزار توماني آتش به جان چندين درخت كهنسال مي زنند؛ بدون اينكه درصد ناچيزي متوجه باشند كه چقدر اين عملشان دون شان يك انسان امروزي است و جالب اينجاست كه همه ي ما و از جمله مسئولان گرامي نيز از اين زغال كبابمان را درست مي كنيم و كك هيچ كدام مان هم نمي گزد.
فرصتي هم كه دست مي دهد و تريبوني مهيا، گلوي مان را صاف مي نماييم و از ضرورت توجه به محيط زيست و لزوم حفاظت از آن به عنوان سرمايه ملي ياد مي كنيم.
مناسبتي هم كه دست مي دهد، چند پلاكارد و بنر طراحي مي كنيم تا چند روزي به در و ديوار بياويزيم و بعد هم ديگر هيچ ! تا اين چرخه ي نابودي و ويرانگري تند و تند بچرخد و محيط زيست كم نظير لرستان در سراشيبي ويراني قرار بگيرد و حتي كسي در خواب اش هم احساس خطر نكند ! راستي تا حالا فكر كرده ايم فايده ي اين همه پلاكارد و بنر چيست و تا حالا كدام بار را از دوش ما برداشته اند؟! ساده ترين مسئله اي كه ممكن است هر ذهني را به آن برسد اين است كه آيا اگر با پول همين تبليغات بيهوده چند نهال بكاريم تاثيرش بيشتر نيست؟
بكاريم و البته رها نكنيم كه تا همين حالا هم بسيار كاشته ايم و در فراموشي خشكيده اند. انگار همين اش براي ما اهميت داشته كه بيل و آب پاش به دست بگيريم و فلش دوربينها تصاوير فخر فروشانه مان را به ثبت برسانند. نمونه بارزش نهال هايي است كه در وسط بلوار منتهي به فرودگاه به يمن ورود رييس جمهور كاشته شد و حالا كه بهار است تن خشك بسياري از آنها به جوانه اي نشكافت !
آي آدمها چرا نمي خواهيم باور كنيم كه درخت هم جان دارد و جان شيرين خوش است؛ مي فهمد، درك مي كند و وجودش براي زندگي پاك و سالم ما ضرورتي انكارناپذير است. اگر مي خواهيم به توسعه برسيم تنها داد و بيداد و بگير و ببند و گلايه كافي نيست؛ چون در نهايت تنها مي تواند اشك تمساح مسئولان را به دنبال داشته باشد نه چيز ديگر.
عمق فاجعه زماني است كه براي رسيدن به اين توسعه ما راه را به اشتباه برويم. در حالي كه برنامه ي همه و از جمله مسئولان، رسيدن به توسعه صنعتي است، هرگز نخواسته ايم بدانيم كه اين مدل، مناسب لرستان مان نيست و به نوعي ديگر مي تواند آن را ويران كند. براي رسيدن به اين واقعيت تلخ كافي است امكانات و پتانسيل هاي سرزميني مان را بررسي نماييم. مهم ترين ويژگي هاي لرستان را در سه چيز مي توان خلاصه كرد؛ آثار باستاني بي نظير، طبيعت و آب و هواي كم نظير، خاك كم نظير.
لرستان سرزمين چهار فصلي است كه در هر فصل جاذبه هاي زيباي فراواني دارد و اگر نتوان آنرا بي نظير دانست، مطمئنا كم نظير مي توان خواندش. از طرف ديگر به تعبير خيلي ها لرستان يك موزه ي گسترده و ارزشمند از آثار باستاني است كه براي به شهرت رسيدن يك سرزمين چه بسا تنها يكي از آنها كفايت مي كند. شايد تنها اشاره به اين نكته كافي باشد كه استان همجوار كرمانشاه امسال بر روي بنرها و پلاكاردهاي تبليغي شان از تصوير آثار باستاني جاذبه هاي گردشگري لرستان استفاده نمود و آنها را متعلق به خودش دانست.
در حوزه ي كشاورزي نيز با توجه به آب و هوا و همچنين آب فراواني كه تا به امروز در حال هدر رفت بدون كمترين استفاده است، استعداد شگرفي وجود دارد كه خود اين هم مي تواند به تنهايي ضامن ترقي و شكوفايي هر سرزميني باشد. و شگفتا كه نتوانسته ايم از هيچ كدام از اين پتانسيل هاي خدادادي استفاده كنيم و نتيجه اش هم البته همين است كه در اوج فقر و تنگدستي هر روز دريچه هاي اميد و بهبود را بر روي خود بسته تر ببينيم و منتظر باشيم دستي از غيب برون آيد و كاري بكند كه البته بي ترديد انتظارمان مانند « در انتظار گودو ( نمايشنامه اي از ساموئل بكت) » بي حاصل است.
البته توانايي ها و استعدادهاي لرستان به همين ختم نمي شود و در حوزه هاي معدني و به خصوص سنگ نيز غناي بي نظيري دارد كه از آنها مي گذريم. حال پرسش اينجاست كه آيا با وجود پتانسيل هايي كه هيچ كدام با صنعت و صنعتي شدن ميانه اي ندارند و در تضاد با آن قرار مي گيرند، باز اصرار بر توسعه صنعتي كار درستي است؟
البته منظور از صنعت، صنايع بزرگ آلاينده است نه صنعتي مانند كشاورزي و گردشگري كه از قضا بايد مورد توجه و تاكيد ويژه قرار بگيرد. رسيدن به توسعه ي صنعتي هزينه اش از دادن دو عنصر از سه عنصر گفته شده است كه البته تاوان سنگيني است.
هر چند تخريب بي رويه ي جنگلها تنها يك حوزه از حوزه هاي مختلف محيط زيست است اما اين مسئله ابعاد مختلف ديگري از جمله معضل زباله ها و تغييرات اقليمي آب و هوايي را هم شامل مي شود كه پرداختن به هر كدام از آنها و ابعاد آن خود بحث مفصلي مي طلبد. اما براي شروع و بر اساس آنچه ذهنيت همگاني از محيط زيست است، بهتر است در همان حوزه ي فرهنگ سازي براي حفظ درختان متمركز شويم و در صورت موفقيت به ساير حوزه ها نيز بپردازيم.
در همين زمينه و در واقع پيش از انجام هر كاري رعايت دو اصل ضروري به نظر مي رسد؛ اول اينكه چالش هاي زيست محيطي را خودمان به عنوان بانيان اين كار بپذيريم و عمق فاجعه را درك كنيم و ديگر اينكه قبول داشته باشيم كه تا به حال اهمال كرده ايم تا تلاش مان هم براي جبران گذشته و هم براي تضمين آينده چند برابر شود. محاكمه ئ در نهايت جريمه ي يك روستا نشين به جرم شكستن درختان و تبديل آنها با زغال به هيچ عنوان چاره درد نيست. مادامي كه اين روستا نشين اهميت و ارزش درخت را درك نكرده باشد از كارش دست نخواهد كشيد ؛ چون هنوز متوجه نيست كه چه چيز را براي رسيدن به چيز ديگر قرباني مي كند.
كافي است اين نكته را بپذيريم كه حتي هنوز قشر تحصيل كرده و مسئولان ذي ربط نيز ارزش اين مسئله را به خوبي درك نكرده اند و بر قشر بي سواد ايرادي نگيريم. تجربه ثابت نموده كه هر گاه مسئولان عزم شان را براي جا انداختن مسئله اي جزم كرده اند، به خوبي از عهده ي آن بر آمده اند.
راديو و تلويزيون مي توانند نقش اثر گذاري داشته باشند؛ از آنجا كه به هر حال هنوز فرهنگ مطالعه ي نشريات كاغذي فراگير نيست و حجم وسيعي از ناآگاهي ها در اين زمينه مربوط به قشر بي سواد يا كم سوادي است كه مطالعه ي روزنامه، هيچ جايگاهي در زندگي روزمره ي آنها ندارد، نقش رسانه ي فراگير و پر مخاطبي چون صدا و سيما به خوبي معلوم مي شود. صدا و سيما بارها و بارها امتحانش را پس داده است و توانسته دشوارترين مسائل را براي جامعه باز كند؛ به شكلي كه آنها را در جهت هدف تعيين شده بسيج نمايد. اما اينكه چرا در مواجهه با مسئله مهم و حياتي محيط زيست با اين نتيجه نرسيده كه بايد آحاد مردم را براي تلاش فراگير در اين زمينه مهيا و ترغيب كند، پرسشي است كه بايد پاسخ اش را از مدير كل آن پرسيد.
گذشته از تمام مسائل گمان نمي كنم وقتي تمام بار بر روي دوش چند نفر فعال و دوستدار محيط زيست باشد كه شب و روزشان را بهبود شرايط آن صرف مي كنند، چشم انداز اميدواركننده اي در حوزه ي محيط زيست بتوان متصور شد.
….
كرم رضا تاجمهر / سردبير هفته نامه اقتصاد لرستان