خب منم آدمم؛ شده از اریکه ی قدرت شکوهمند خداییت خودم را به هزار زحمت بالا بکشم و رو به رویت بایستم و فریاد بکشم که: آخه این چه وضعی ست؟! شده در تاریک ترین ثانیه ی عمرم تو را انکار کنم و همه ی اعتقادات خوب و پاک و ساده ام را که به من آرامش می دهند مچاله کنم و بیندازم دور … اما هرگز پیش نیامده در طبیعت باشم و تو به هزار شیوه ی شیرین از خاطرم عبور نکنی و ردپای زرین حضورت در قلبم به یادگار نماند…. پیش نیامده در طبیعت باشم و به تونزدیک تر نشوم کم کم و بعد به خودم و بعد به نیایش رمزآلود درخت ها که روزی 3757 بار زمزمه می کنند: فبای آلاء ربکما تکذبان…
عکس ها از مایان- مشهد