اگر در اینترنت نام ارفع ده یا ارفع کوه را جستجو کنید،
انبوهی از عکس و مطلب و خاطره می بینید. دهکده ای کوچک که فقط پنج کیلومتر با محور تهران- شمال فاصله دارد،
به همین دلیل حالا خیلی ها آن را دیده اند و برایش مطلب نوشته اند.
پارسال نیمی از آن پنج کیلومترهم آسفالت شد وحالا آخر هفته
ای نیست که ده ها چهره ناشناس را نبینی.
امسال اما، دفعات بیشتری به این روستا رفتم …
این سال ها، این روستا مثل دیگر روستاهای کوهستانی، جنگلی و
ییلاقی سوادکوه، با مسائل و مشکلات تازه ای روبرو شده است. از جمله:
–
بازگشت ورثه کوچندگان دهه های قبل و جستجوی میراث خانوادگی
–
گران شدن زمین ها و افزایش تعداد مدعیان مالکیت
–
فروش زمین به افراد غیر بومی و تغییر هویت اجتماعی
– آپارتمان
سازی و تغییر بافت سنتی ده
–
رها شدن فاضلاب در کوچه ها
– بیکاری
جوانان و سرگردانی آنان
– رها
شدن زمین های زراعی
– از
بین رفتن نسل حیوانات مفیدی چون اسب و ورزا(گاو نر)
– تردد
ده ها اتومبیل در هر روز
– فقدان
سرمایه گذاری در امر زراعت و باغداری
در
سال های پس از انقلاب، سرمایه گذاری هایی چون احداث جاده، برق رسانی، تکمیل شبکه
آب و… در این روستاها، همه و همه در خدمت خوش نشینی قرار گرفت. تا همین چهل سال
قبل این دهکده ها بیش از 90 درصد خود کفا بودند اما اینک از تولید تقریبا”
خبری نیست. نه تنها نان و ماست و میوه و تخم مرغ از شهر می آید بلکه ماشین حمل
زباله نیز به ناچار هفته ای یک بار از شهر می آید و زباله ها را می برد.
روستاهای ییلاقی را دریابیم.
بعدها پشیمان خواهیم شد، وقتی که دیگر کار از کار گذشته است!
…