سفر به گلستانک و تماشای مرالها روح مرا نوازش کرد

هفته گذشته به اتفاق برخی دوستانم سفری داشتم به منطقه حفاظت شده البرز مرکزی شمالی- گلستانک در استان مازندران . حقیقتا جای زیبا و بکری بود و این سفر برایم لازم بود . سفری که دوستان خوبم تدارک دیده بودند تا شاید آغازی باشد برای تغییرات اساسی در روحیه خسته من. تماشای مرالها در فصل گاوبانگی و انواع دیگر گونه های جانوری در آن اکوسیستم زیبا و منحصر به فرد واقعا مهیج بود .


اگرچه پیاده روی های طولانی و کوهنوردی های طاقت فرسا گاهی می توانست باعث خستگی مفرط هم شود اما من به این نوع خستگی ناشی از دویدن و راه رفتن نیاز داشتم تا قدری از شوک پرواز ناگهانی یاسر خارج شوم . هر چند فکر به یاسر و روزهای خوبی که دیگر تکرار نمی شود لحظه ای مرا رها نمی کرد و گاه حتی آه و اشک و اندوهم را در گلستانک هم در می اورد، اما کجاست راه چاره ! چاره ای جز کنار آمدن و زندگی ندارم ولو لینکه مصیبت بسیار وسیع و فراتر ازحد تصور خیلی ها باشد . من محکوم به ادامه زندگی ، تنها و بدون یاسر هستم .


جا داره از همراهی محیطبانان زحمتکش منطقه و مساعدت دکتر صدوق، معاون وقت سازمان  محیط زیست برای سفر به گلستانک نیز تشکر و قدرانی کنم .


بر فراز ابرها


   بر فراز ابرها نشسته بودم و با یاسر حرف می زدم . بچه ها از فرط خستگی همه خواب بودند و من به دور دست ها می نگریستم. در دور دست ها در منتها الیه ابرها روستای پدری یاسر ، لشکنار ، قرار داشت . جایی که یاسر شیفته آن بود و من حس می کردم همین جاها یاسر حضور داره و داره مثل من از این زیبایی لذت می بره .



گلستانک


گله مرالهای ماده که همگی متعلق به یک نر بودند


افعی البرزی در دستان هادی و محمد علی


افعی البرزی


Posted in: دسته‌بندی نشده