جوامع محلی به ویژه آنها که گرد محرومیت بر چهره دارند، از گذشته تا امروز همواره خواستگاه مطالبات اقتصادی و رفاهی بوده اند. استان بوشهر که گاه از صفت محرومیت برای شرح روند معیوب توسعه در آن استفاده می شود نیز به جهت میزبانی از صنایع بزرگ نفت و گاز یکی از کانون های این مطالبات بوده است. مطالبات در حوزه هایی که رفاه عمومی را در پی دارد لزوماً بنا نیست ضامن خوشبختی یا سرانجام خوشایندی باشد. گاه توسعه همراه است با مخاطراتی برای زیستگاه های انسانی، طبقات فرودست یا جغرافیایی به خصوص.
تجربهی مناطق توسعه یافته تری همچون اصفهان و اراک و یا حتی کشورهایی نظیر چین گواه این مدعاست که توسعهی صِرف با آسیب هایی زیستی و انسانی همراه است که امروزه مصادیق آن را به شکل آلودگی هوا یا حاشیه نشینی و… می بینیم.
طی سالیان اخیر در استان بوشهر با انسجام سازمان های مردم نهاد و فعال تر شدن حامیان محیط زیست شاهد دو کنش مدنی در مخالفت در برابر عملیات توسعه ای آسیب زا بوده ایم. مردادماه ۱۳۹۶ مردم آبپخش دشتستان با تجمع خود مانع از کلنگ زنی پروژه مجتمع پتروشیمی شدند. معترضین آسیب زا بودن این پروژه برای محیط زیست و کشاورزی منطقه و همچنین نامشخص بودن منابع تأمین آب پروژه را دلیل اعتراضی می دانستند که در نهایت باعث تعلیق اجرای پروژه شد.
پس از آن نیز حرکاتی همچون پویش نجات بیرمی برای اعتراض به فعالیت معدن سنگ مرمریت دشتی صورت گرفت. در روزهای اخیر امّا مردم جنوب استان بوشهر در بندر دیّر در حرکتی نمادین و نصب پلاکاردهایی در حمایت و لزوم حفظ حیات جنگل حرا به پروژه پرورش میگو در حریم این اکوسیستم بی نظیر معترض شدند.
حفظ محیط زیست یک سوی این دو نمونه اعتراض مردمی است. سوی دیگر اما بلوغ مدنی مردم استان بوشهر و رشد عقلانیت اجتماعی در برابر منافع محلی و گروهی است. از زمان انقلاب صنعتی به این سو جوامع در برخورد با مسئله توسعه یافتگی برخورد های متفاوتی داشته اند، برخی با وادادگی کامل کل هویت و دارایی های مادی و معنوی خود را فدا کرده اند و بعضی دیگر متمدنانه میان آنچه هستی زیستیشان است و چیزی که منجر به پیشرفت مادی و رفاهی می شود تمایز قائل شده اند.
شکلگیری شخصیت حقوقی برای اعتراضات
«اسماعیل حسام مقدم»، دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر در این باره به ایسنا می گوید: «در طول چند سال اخیر و رشد کمی و کیفی تشکلهای غیردولتی به طور عام و انجمنهای زیست محیطی و گروه های هویتی به طور خاص، شاهد شکل گیری شخصیت حقوقی برای اعتراض و انتقاد از این رویه و نگرش طولانی مدت به استان بوشهر بوده ایم. به لحاظ جامعه شناختی این رخداد، طبیعی ترین شکل مواجهه با نگرش تک بعدی به یک سرزمین و ذخایر آن است. متاسفانه صنایع بزرگ در استان بوشهر به هیچ وجه نسبت به مسئولیتهای اجتماعی خود واقف نبوده و یا بی اهمیت بوده اند.»
مواجهه کالبد سرزمینی با صنایع
این کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی عنوان کرد: «چه رخداد اعتراض به کلنگ زنی پتروشیمی دشتستان، چه کمپین نجات بیرمی، چه در کمپین نجات جنگل حرا دیّر و چه در ماجرای نجات ساحل نایبند، به طور خیلی واضحی می شود مواجهه کالبد سرزمینی با بهره برداران صنعتی را مشاهده کرد. در موارد بالا اگر به صورت کلی به این مواجهات بنگریم و وارد مصادیق و جزییات تخصصی نشویم (که همیشه محل مناقشات بی نتیجه می شود)، متوجه یک برخورد اجتماعی و فرهنگی با مقوله صنعت در اذهان مردمان این سرزمین می شویم.»
وی افزود: «بالتبع باید در سطوح کلان مدیریتی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در سطح ملی و استانی به این نکته توجه شود که این مواجهات می تواند چه پیامدهایی را برای توسعه پایدار و سرزمینی این استان رقم زند و آینده زندگی و زیست مردمان این استان را با چه مخاطرات جدی اجتماعی و فرهنگی مواجه سازد.»
ناهنجاری های ساختاری
دبیرکل انجمن هامون ایران افزود: «بی شک در استان بوشهر با این ناهنجاری های ساختاری مواجهیم و به نوعی کالبد سرزمینی و هویت اجتماعی- فرهنگی و معیشت اقتصادی مردم این استان را با سندروم روبه رو کرده است؛ نشانه های این سندروم را می شود در ماجراهای پتروشیمی دشتستان، کوه بیرمی، تالاب دیر و سواحل نایبند ردگیری کرد.»
حسام مقدم معتقد است نگرش تک بعدی که در سطح مدیران کلان حاکمیت و دولت به استان بوشهر در طول این دو دهه شده است، کالبد این استان را به یک کارگاه بزرگ تبدیل نموده و از جنوب تا شمال این استان با مخاطرات محیطی گسترده ای مواجه است.
لزوم واکنش نخبگان
این روزنامهنگار و فعال اجتماعی در گفتوگو با ایسنا می افزاید: «حال باید دید که آیا دانشگاه های استان بوشهر نسبت به این مخاطرات صنعت متذکر هستند. آیا اساسا رشته هایی مانند جامعه شناسی صنعتی یا توسعه و یا توسعه اقتصادی و یا جامعه شناسی محیط زیست و یا اقتصاد محیط زیست و یا رشته هایی از این دست در این دانشگاه ها بنا به ضرورت شکل گرفته اند؟ آیا اساسا طرح های مطالعاتی در گروه ها و دپارتمانهای دانشگاهی این استان در باب این موضوعات صورتبندی شده اند؟ آنچه شکل گرفته نشان از آن دارد که نخبگان و دانشگاهیان استان نیز نسبت به این شرایط بحرانی بی توجه بوده اند و هیچ برنامه مشخصی هم در بین جامعه نخبگان استان بوشهر نسبت به این شرایط وجود نداشته و ندارد.»
فرصتی برای طرح متمدنانه مسائل
این مناقشات بی پایان محیط زیستی می تواند محلی برای گردهمایی فعالان و نخبگان استان بوشهر باشد. فرصت بی نظیری که ضمن تمرین گفتوگو، تلاشی است برای طرح متمدنانه ی چالش های زیست محیطی و رسیدن به توسعه پایدار.
در یک فضای مغشوش و متشنج نه توان طرح مسئله را داریم نه امیدی به گشایش امور، به ویژه در موضوعات محیط زیستی که محل دعوای منافع فردی و اقتصادی گروهی است با زیستگاه و داراییهای معنوی و زیستی عامه مردم. بر همین اساس پیشگامی رسانه ها در طرح مسئله و دوری از اختلاف افکنی هایی که صرفا موجب فراموشی اصل مسئله می شود، ضروری به نظر می رسد.
رشد عقلانیت مدنی و مسئله محیط زیست
رشد عقلانیت مدنی که از آن صحبت میکنیم همان کنش متمدنانهی مردم آبپخش و بندر دیّر است. توسعه لزوماً به هر بهایی منجر به نتایج خشنود کننده نیست. در مورد پیش آمده ی اخیر، مردم دیّر تشخیص دادند اشتغالزایی برای چند نفر محدود متاعی نیست که به بهای نابودی جنگلهای حرّا بخرند. این بینش که خود ناشی از رشد عقلانیت و فرهنگ زیست اجتماعی است مرهون تلاش های سازمان های مردم نهاد و فعالین محیط زیستی است که در این سالها سعی در بازتعریف ارزش های یک جامعه متعالی داشته اند. روزنه ی امیدی که می تواند ما را به حل متمدنانه ی مشکلات زیست محیطی بزرگتر در مقیاس آلایندگی های مناطق صنعتی جنوب استان (کنگان، دیّر، جم و عسلویه) امیدوار کند.
گزارش از: «حیدر کاشف»، خبرنگار ایسنا بوشهر
انتهای پیام