این روزها ماجرای دریاچه ارومیه از مرزهای اجتماعی وبحث های زیست محیطی فراتر رفته وپا به عرصه صیاصت گذاشته است.پدر خدابیامرز من وقتی فورمن شرکت نفت در آبادان بود میگفت صیاصت پدر ومادر ندارد .او در پی یک جنگ لفظی که ناشی از نامه پراکنی به دکتر اقبال وزیر وقت نفت و در نهایت با فرح دیبا همسر محمد رضا شاه پهلوی بر سردفاع از حقوق پایمال شده یک مشت کارگر بیچاره که در گرمای جنوب نه پنکه داشتند ونه کولر و تنها با یک بادبزن روزگار گرم خود را سپری میکردند وحقوق بخور ونمیری هم میگرفتند، از کاربیکار شد .او بارها از ما خواست وارد بازی صیاصی نشویم.من ذاتن بچه حرف گوش کنی بوده وهستم .لذا با توجه به موج جدیدی که اخیرن در ارومیه وتبریز به بهانه دفاع از دریاچه رخ داده ، باید نکاتی را عنوان تا برائت خود را با این جریان جدید سونامی سافت مشخص کنم.
تا چندی پیش نمیدانستم سونامی نمک چیست اما بعد از این آشوبها که در ارومیه وتبریز راه افتاد فهمیدم این سونامی یک مدل جریان سافت است شبیه همان جریاناتی که چند سالی است در جامعه رخ میدهد.
ریشه همه این سونامی ها وجریانات آبی دریاچه از جنس همان جریانات سافت وانحرافی است.لذا جا دارد در این محل دیدگاه خودم را به نحوی روشن به اطلاع دوستان عزیز برسانم.
برخی میگویند 65 درصد عامل خشکی دریاچه اقلیم و 35 درصد عوامل انسانی است. تایید این مدعا نیزتعدادی مقاله است که به سفارش چند سازمان و وزارت خانه تهیه شده که همگی نقش عوامل اقلیمی را بیش از عوامل انسانی در خشکی دریاچه میدانند.در یک مقاله هم که پیشنهاد بهروز بود و زیر پای من نشست تا بقبولاند اقلیم نقشی در این خشکی ها ندارد. لذا من ضمن رد ادعای قبلی بر همین اصل پا بر جا خواهم ماند که خشکی ونبود بارش وتبخیر زیاد عامل نه تنها خشکی دریاچه ارومیه بلکه گرفتاری همه مردم دنیا است.مخصوصن دریاچه وان ترکیه واقع در 147 کیلومتری غرب دریاچه ارومیه.
در بازدیدی که اخیرن از دریاچه ارومیه داشتم فهمیدم که رودخانه های منتهی به دریاچه آبی ندارند که این فعالان محیط زیست اینقدر به سر وکله هم میکوبند که سد نسازید.وقتی آبی نیست تا به پایین دست حوضه بیاید پس چرا اینقدر به وزارت نیرو گیر میدهیم که چرا سد ساخته نشود.بگذارید سد سازها کار خود را بکنند شما هم کار خودتان .مشکل ما این است که با فرافکنی قصد آجر کردن نان همدیگر را داریم.
اگر من منتقد انتقال آب به میزان 6 متر مکعب در ثانیه از رودخانه زرینه رود به تبریز وآنهم برای خنک کردن نیروگاه تبریز بودم .الآن دیگر نیستم .چه اهمیت دارد که آب را از جنوب دریاچه به شرق آن انتقال دهیم و پس از بروز این مشکلات مجدد ازشمال کشور این آب را به دریاچه بیاوریم.این عین اشتغالزائی خواهد بود.اختلاف ارتفاع و بعد مسافت هم از همان فرافکنی هاست .پمپ را برای همین کارها ساخته اند تا آب را پمپاژکند.لوله کشی هم که کاری ندارد شبیه این کار در زاگرس به وفور انجام شده البته با این تفاوت که از داخل آن لوله ها گاز ونفت میرود نه آب.پس آلودگی ومشکلات این انتقال از آن دست کمتر خواهد بود.
من اگر هر حرفی را زده ام که نشان از بی درایتی مدیران اجرائی داشته قطعن خبط فاحشی بوده که باید اصلاح نمایم.
کشاورزی سهم ناچیزی از مصرف آب را به خود اختصاص میدهد.نه آن پیاز کاران ایلخچی که به زمینهای جنوب ارومیه هجوم آورده اند و زمینها را با پول خوبی اجاره کرده وبا حفر چاه دستی هفته ای یکبار به پیازها آب میدهند و هر هفته هم سم به پیازها میزنند مقصرند ، نه آن دسته ای که گونه های صیفی وباغی را تولید کرده ودر صورت افزایش تولید به دامها میدهند تا در حق العمل کاریها نگندد نیز تقصیری ندارند.چرا هی برخی میگویند این اعتبارات را به کشاورزان بدهید تا یکسال تولید نکنند در عوض آب مصرفی را به دریاچه سرازیر کنیم.
بحث تبخیر هم یک موضوع انحرافی دیگر است .ما از قدیم تبخیر داشته ایم.چرا برخی کارشناسان تازه یاد گرفته اند هی میگویند تبخیر زیاد شده؟
جاده اتوبان هم همینطور ، مردم سراسر دنیا پل بر روی دریاچه ودریا ورودخانه میزنند.واگر ما این کار را میکردیم نمیگفتند اینها کپی برداری از طرح های ما میکنند؟پس باید تغییری در نحوه احداث این میان گذر ایجاد میشد،که شد.اینها چشم ندارند ببینند مهندسی جاده در این مملکت چقدر پیشرفته است وهی به چشمه های زیر سطحی کف دریاچه گیر میدهند.کسی نیست بپرسد آیا این چشمه ها همه در زیر این جاده بوده که مرتب این ماجرا را تکرار میکنید؟
با تخصیص اعتبار 950 میلیارد تومان جهت انتقال آب از ارس هم هیچ مشکلی حادث نخواهد شد.حق آبه کشور همسایه کشک است چرا اینقدر سنگ اجانب را به سینه میزنید؟با این انتقال چند سالی اشتغال در مناطق درگیر ایجاد شده وخیلی ها از فقر وفلاکت نجات پیدا خواهند کرد.اگر هم تا زمان استارت این انتقال ، دریاچه خشک شد کار عبثی انجام نداده ایم بلکه یک جریان آبی جدید درست کرده ایم که چند حسن خواهد داشت.یکی که میتوانیم هر جای دیگردر مسیر این انتقال، دریاچه جدیدی را بنا نهیم.دیگر اینکه میتوان در مسیر این جریان چند سد نیز احداث کنیم. ضمن اینکه کشاورزان مسیر با سوراخ کردن لوله به آب خواهند رسید در آنصورت داستان قنات دوباره زنده خواهد شد.