در سوگ زنده رود ، شعری از سعید بیابانکی

در سوگ زنده رود ، شعری از آقای سعید بیابانکی

این شعر را در ادامه مطلب بخوانید

هلا نجابت شب آسمان گلدارت
عروس آینه پوش غزل گرفتارت
چه یادگار خوشی مانده شیخ لطف الله
به سقف گنبدی آسمان دوارت
شبیه خلوت کریاس و شور موسیقی است
نوای چکش و سندان میان بازارت
دلم شبیه به زنجیرهای اسلیمی
شده است پیچک و پیچاک بر سپیدارت
خداکند که میان چهل ستون آوار
شوم اسیر و نبینم به زیر آوارت
چه شد طراوت زاینده ای که می آورد
پرنده های سبکبال را به دیدارت
سی و سه بار به تسبیح اشک موییدم
مگردوباره ببینم صبور و سرشارت
چه کام ها که به کام تو تلخ شد اما
دوباره ملتمس دامن گنهکارت
نگفتمت که مخند و نگفتمت که بموی
که چشم شور فلک می کند نمک زارت
به حوض آینه پاشویه می کنیم تو را
مگر که سرد شود دست و پای تبدارت
خداکند که سیاهی نیاورد امشب
کلاغ های سیه چرده را به دیدارت

مطالب مرتبط :

اعتراضات مردم و طرفداران محیط زیست تا بازگشت حیات دائمی به زنده رود ادامه دارد

 

یارانه زاینده رود هم رسید ، یک هفته آب برای تنها رودخانه دائمی فلات مرکزی ایران!

تعداد شاکیان پرونده خشک کنندگان زاینده رود از 3300 نفر گذشت

پرونده خشکی زاینده رود در این وبلاگ

منبع عکس بالا