یکی از بدترین دردها در جامعه علمی کشور این است که برخی از افراد خود را در تمام زمینه ها صاحب نظر می دانند و در هر موضوعی که تخصص آنها ربطی به موضوع ندارند اظهار نظر می کنند و اسفبارتر اینکه نظراتشان گاهی در رد یا تایید موضوع می باشد. بگذریم؛ این روزها بحث جنگلکاری با گونه کهور در کانونهای ریزگرد خوزستان خیلی داغ شده است از تشکلات زیست محیطی تا برخی از سیاسیون و کارشناسان سایر رده ها هریک به نوعی اظهار نظر می کنند. نمی دانم چند نفر از این عزیزان دلسوز در این حوزه تخصص دارند. فقط می دانم گاهی آنچنان داغ می شوند و با حرارت و تاسف از مهاجرت مردم اهواز به سایر نقاط کشور فریاد می کنند و حتی آماری هم ارایه می کنند که چند درصد از مردم اهواز بدلیل ریزگردها مجبور به مهاجرت شده اند. بنده با سابقه چهل ساله ای که در بخش اجرا ، آموزش و تحقیق دارم هیچگاه جرئت نکرده ام در مورد موضوعی که با حوزه تخصصی ام مرتبط نیست نظری قطعی بدهم بلکه ترجیح می دهم متخصصین امر نظر قطعی را بدهند. آنچه را که من از مناطق جنگلکاری خوزستان دیده ام جنگلهای کهوری است که در تپه های ماسه های روان کار شده است تپه های ماسه ای که قبل از آن هیچ نوع پوششی وجود نداشته است و برای جلوگیری از حرکت و جابجایی ماسه روان این گونه بکار گرفته است و الحق نتایج چشمگیری نیز داشته است. در کانونهای فعلی از جمله جنوبشرق اهواز هم در عرصه های رسی-نمکی و شدیدا فرسایش زا در این سطوح مشخص که وسیله کارگروههای مختلف مطالعه شده ، کارگروه پوشش گیاهی و جنگلکاری که عمر درازی از سابقه خدمت خود را در این حوزه کار کرده اند و قلم و قدم زده اند پیشنهاد کاشت کهور و گز و گونه های مشابه داده اند. اکنون پیشنهاد موکد من این است کسانیکه مدعی هستند و گونه های بهتر و مناسبتر را می شناسند سطحی از این کانونها در اختیار شان قرار گیرد و کار کنند تا نتایج کارشان را ببیند و به دیگران نشان دهند. ولی آنچه را که من طی این چند روز از لابلای اظهار نظرات و نوشته ها در فضای مجازی دیده ام جز تاسف چیزی نصیبم نشده است. از جمله در سایت خانه ملت که این خبرگزاری از لابلای مصاحبه هایی که انجام داده مسایلی را مطرح کرده است که در انبان هیچ درویشی پیدا نمی شود تا آنجا که کهور آمریکایی را همان کنوکارپوس معرفی کرده و مضراتی را آورده است که باید ببینید و بخوانید من منکر برخی از مضرات و معایب کهور نیستم البته آن را هم از طریق بررسی مقالات خارجی و داخلی خوانده ام همانطور که منافع و پتانسیل های زیاد این گونه را باز هم از طریق بررسی مقالات خوانده ام. آنجه را که در عرصه های کاشت این گونه برای مقابله با فرسایش بادی دیده ام مناطقی بوده که تا قبل کاشت این گونه جز تپه های ماسه روان چیز دیگری وجود نداشته است. در زیر قسمتی از گزارش خانه ملت را بخوانید.
خانه ملت گزارش می دهد:
کهور آمریکایی یا پاکستانی چیست؟
کهور آمریکایی(کنوکارپوس) از جمله گیاهان غیر مثمری است که به صورت مستمر از خود غبار تولید میکند و ورود گردههای آنها به ریه سبب ایجاد حساسیت، بیماریهای تنگی و عروقی و حتی سرطان ریه میشود. درختان کهور آمریکایی فاقد رطوبت بوده و با خشک نگهداشتن هوای اطراف خود مانع تشکیل ابرهای بارانزا میشوند و با خاصیت پوستریزی برگهایشان در زمان گردهافشانی گردههایشان را وارد هوا میکنند.این درختان با سفت کردن خاک و کم کردن پوشش گیاهی سبب میشوند آبهای سطحی به زمین فرو نرود و در نتیجه سیلابهای ویرانگر ایجاد شود. با کم شدن گیاهان و بوتههای اطراف، خاک حاصلخیز شسته شده و گیاهان خودرو رشد نمیکنند. کهور آمریکایی دارای سمی است که منجر به فلج اعصاب فک و صورت و لرزش فک و در نهایت مرگ دام می شود و مسمومیت دام های اهلی از نیام های باران خورده این گونه نیز گزارش شده است.این گونه گیاهی زمین را غیرقابل استفاده می کند و به خاطر این موضوع در فهرست گونه های مهاجم اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت قرار دارد. از طرف دیگر بر اساس برخی گزارش ها علت 45 درصد آلرژی بیماران در امارات متحده عربی وجود گیاه کهور است. در ادامه گزارش خانه ملت آمده است
چرا کارشناسان با کاشت کهور پاکستانی مخالف هستند؟
دلیل این مخالفتها به این مهم برمیگردد که شاید این درختان با مختصات جغرافیایی و اقلیمی استان خوزستان هماهنگ باشند، اما تهدیدکننده سلامت انسانها و سایر موجوددات زنده اعم از حیوانات و گیاهان هستند، چرا که بر اساس نظر کارشناسان امر درخت مسکیت(کهور آمریکایی) سایر درختان و گیاهان بومی را نابود میکند و در صورتی که خارهایش با بدن انسان برخورد کند منجر به قطع عضو میشود، همچنین گردههای آن حساسیت ایجاد میکند و چنانچه غلاف میوهاش توسط دامها خورده شود موجب ریختن دندانها، لاغری و در نهایت تلف شدنشان خواهد شد. ریشه این درختان موجب شور شدن آب چاهها میشود و به دلیل تاثیر منفی که بر آبهای زیرزمینی دارد باعث انسداد راه آب باران و تغییر مسیر آنها میشود و این در حالی است که، دولت به منظور مقابله با ریزگردها تعداد زیادی از آنها را در استان خوزستان کاشته است فرجام سخن: اکنون باید گفت به رغم مضراتی که برای این گونه و مخصوصا در مناطق مورد نظر عنوان می شود برای جلوگیری از مضرات بسیار زیادتر طوفانهای گرد و غبار، چنین گونه های شاید کارساز باشند اتفاقا برای هدف مقابله با ریزگردها در عرصه هایی که هیچگونه پوشش گیاهی وجود ندارد و استقرار گیاه نیز یا امکان پذیر نیست و یا بسختی و ریسک بالا امکان پذیر است ، کاشت چنین گونه های مهاجمی کارساز است البته اگر به پایداری برسند. بالاخره پزشکی که پای سیاه شده مریض دیابتی را می بیند برای اینکه مرض قند به مرگ مریض نیانجامد، اجازه قطع پا را می دهد. باید گفت این موضوع بحث نظری نیست بلکه کاری عملیاتی است.