گفته میشود از میان ۱۰۰۰ تالاب موجود در کشور بر اساس تعریف کنوانسیون بینالمللی رامسر، بین ۷۰ تا ۷۵ درصد از آن تالابها در وضعیت بحرانی هستند یا در معرض خطر قرار دارند! در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده ام که در شماره ۲۸۲۷ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ این روزنامه وزین منتشر شده است:
گفته میشود ۷۵ درصد تالابها در خطر هستند به نظر میرسد سعی کردهاند رقم خوب و مطمئنی ارائه دهند، زیرا چیزی بیشتر از ۷۵ درصد تالابهای کشور در خطر هستند. در حال حاضر کمتر تالابی را سراغ داریم که با مشکل کمبود آب مواجه نباشد. مهمترین خطری که تالابهای ما را تهدید میکند بحث کمآبی و رعایت نشدن حقابه زیستی تالابهاست که تقریبا در همه تالابهای کشور با آن مواجه هستیم.
تهدیدی دیگر نیز مانند شکار وجود دارد که تالابها را در معرض خطر قرار داده است. حضور پرشمار دام در تالابهای مرکزی و تالابهای جنوب کشور از جمله عواملی است که به خشک شدن آنها دامن زده است. چرای دامها و سگهایی که کنار گلهها هستند به نابود کردن پوشش گیاهی، جانوری و پرندگانی که کنار تالابها هستند، میانجامد.
مهمترین علتی که باعث خشکی تالابها شده است و آنها را به کانونهای تولید گرد و خاک تبدیل کرده است بحث عدم رعایت حقابه تالابهاست. عدم رعایت حقابه تالابها میتواند ناشی از سدهایی باشد که در بالادست تالابها احداث شدهاند. این سدها معمولا در مسیر رودخانههایی ساخته میشوند که حقابه تالاب را تامین میکردند و بعد از ساخت سد خشک شدهاند. این سدها معمولا به بهانههایی مانند تولید انرژی برق آبی یا برای تامین آب کشاورزی و صنعت احداث میشوند.
با توجه به اینکه امروزه با مشکل کمبود آب در پشت سدها مواجه هستیم معمولا نخستین جایی که آسیب میبیند تامین حقابه تالابهاست. در حال حاضر در یک دوره خشکسالی به سر میبریم و کاهش منابع آبی بیشترین تاثیرش را روی تامین حقابه تالابها گذاشته است. پروژههای انتقال آب هم از تهدیدات دیگری است که تالابها در معرض آن قرار دارند. چاههای کشاورزی دارای مجوز و بدون مجوز که در اراضی اطراف تالابها حفر میشوند به کمبود آب و افت آن در تالابها دامن میزنند.
در بخش کشاورزی از یک سو لازم است که یک نظارت و مدیریت یکپارچهای بر برداشت آبی که از تالابهای مجاز صورت میگیرد وجود داشته باشد و از سوی دیگر با چاههای غیرمجاز مقابله شود. در مجموع تالابهای ما الان در معرض کمبود آب و خشکی قرار دارند. خشکیدگی تالابها نه تنها به نابود شدن محیطهای ارزشمند منتهی میشود بلکه این محیطها را که یک نعمت هستند تبدیل به یک بلا میکند. تالابها بعد از خشک شدن تبدیل به کانونهای تولید گرد و غبار میشوند. دلیلش این است که رسوبات تالاب از مواد بسیار ریز تشکیل شدهاند که با کوچکترین وزش باد جابهجا میشوند و سکونتهای اطرافشان را تا کیلومترها تحت تاثیر قرار میدهند.
بهترین اقداماتی که برای احیای تالابها میتوان انجام داد این است که به سمت یک مدیریت جامع زیست محیطی در تالابها پیش برویم و با مشارکت دادن جوامع بومی و محلی اطراف تالابها حقابه زیستی آنها را تامین کنیم. بخشی از حقابه زیستی تالابها از طریق مشارکت دادن مردم محلی با اصلاح شیوههای آبیاری زمینهای کشاورزی اطراف تالابها و کاهش مصرف آب صورت میگیرد. بخش دیگر آن به مدیریت جامعی که به مدیریت سازهای دولت مربوط است بازمیگردد که به بحث سدسازی و پروژههای انتقال آب اشاره دارد.
دولت باید تلاش کند قبل از سدسازی و پروژههای انتقال آب در وهله اول حقابه زیستی تالابها رعایت شود. نباید اجازه بدهیم که تالابها به سمت خشکی بروند چون عواقب خوبی به همراه ندارد. از نمونههای آن خشک شدن تالاب گاوخونی است. این تالاب در فلات مرکزی بعد از شهر اصفهان قرار دارد. با توجه به اینکه در مدت ده سال کمترین آبی به آن نرسیده است و حقابه زیستی آن معمولا در پای توسعههای صنعتی و توسعههای بخش کشاورزی از بین رفته است نابودی آن بخشی از سکونتگاههای مرکزی کشور مانند شهر اصفهان را تهدید میکند. این تهدیدات باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و فکری برای نجات محیط زیست کرد.