در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شاهد شکل گرفتن کمپین های مختلف در حمایت از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هستیم. در این میان شعارهای زیست محیطی نیز شنیده می شود و ظاهراً برخی از نامزدها تلاش دارند آرای دوستداران محیط زیست را در سبد آرای خود داشته باشند. بیان شعارهای زیست محیطی از جانب نامزدهای ریاست جمهوری در نگاه اول می تواند خوشایند و اغوا کننده باشد و باعث مسرت هواداران محیط زیست شود اما لازم است نگاهی ژرف به این موضوع و اجزای آن داشته باشیم.
فرایند انتخابات سیاسی ترین اتفاق در هر کشوری است. در انتخابات اصول سیاسی و سیاست ورزی به اوج خود می رسد و گروههای مختلف می کوشند از همه ابزارهای موجود برای کسب موفقیت در انتخابات و ادامه و بهبود حیات سیاسی خود بهره بگیرند. از اینرو فرایند انتخابات گاهاً با بداخلاقی های سیاسی، شعارهای عوامفریبانه و اظهارنظرهای خالی از پشتوانه علمی و عملی همراه بوده است. این اتفاق در کشورهایی نظیر ایران که جایگاه احزاب در آن ضعیف است و نامزدها عموماً انفرادی و یا از سوی گروههای ناشناخته سیاسی معرفی می شوند می تواند پررنگ تر باشد.
احزاب به عنوان گروههای سیاسی همواره می کوشند بهترین برنامه ها را در قالب اهداف کوتاه مدت و بلندمدت برای اداره جامعه ارائه دهند و این برنامه ها را برای کسب رای از نامزدهای مورد نظر خود به مردم معرفی می کنند. سابقه و عملکرد پیشین احزاب بزرگترین تضمین برای عملی کردن برنامه های پیشنهادی است .
شوربختانه در ایران نه تنها احزاب سبز وجود ندارند، بلکه نظام حزبی نیز ضعیف است و نامزدها عموماً بصورت انفرادی یا از طرف کمپین های موقتی شکل گرفته در آستانه انتخابات معرفی می شوند و از اینرو ضمانت اجرایی قوی برای پایبندی به وعده های مطرح شده وجود ندارد. این نکته در مورد مسائلی نظیر محیط زیست که مورد توجه قشر محدودی از افراد جامعه است بیش از مسائل دیگر خود را نشان می دهد. در شرایطی که عملکرد برخی از نامزدها در حوزه ای مثل اقتصاد – که مورد توجه همه است- بطور کلی متفاوت از شعارهای دوران انتخابات است پس به هیچ وجه نمی توان انتظار داشت که به شعارهای زیست محیطی خود پایبند بمانند. نکته دیگر آنکه عموماً در نامزدهای فراحزبی بدنه اجرایی دولت ها متفاوت از ستادهای انتخاباتی است و چینش وزراء تحت تاثیر عوامل پس از انتخابات است و این خود عامل دیگری است که نشان می دهد نمی توان به شعارهای انتخاباتی مطرح شده در دوران انتخابات از سوی این نامزدها و هوادرانشان امیدوار بود. علاوه بر آن ضعف سازمانهای مردمی ناظر بر عملکرد ارگانهای دولتی و ناتوانی رسانه ها در نظارت و بیان انتقادات و مشکلات دستگاههای مذکور از دیگر عواملی است که تردیدهای جدی در خصوص حس اجرای وعده های انتخاباتی داده شده بوجود می آورد.
از دیگر سو، هواداران محیط زیست عموماً شامل سازمانهای غیردولتی و کنشگران اجتماعی هستند که بواسطه سالها فعالیت داوطلبانه، صادقانه و بی چشم داشت برای محیط زیست توانسته اند اندک پایگاه اجتماعی در بین شهروندان کشور پیدا کنند و به عنوان دیده بانی که همواره اتفاقات محیط زیست ایران را رصد می کنند به مرجعی قابل اعتماد برای شهروندان تبدیل شوند. این حسن اعتماد یک شبه به دست نیامده و حاصل دسترنج افراد بسیار زیاد و عموماً گمنام در سراسر کشور است.
در دوره ای که فعالیت در عرصه های اجتماعی بیش از هر زمان دیگری سخت شده است و روند شتابان توسعه در کنار برنامه های سیاست زده و کارشناسی نشده عرصه را بیش از پیش بر کوشندگان مدنی عرصه محیط زیست تنگ کرده است همین سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی تنها عامل بقای حامیان محیط زیست در ایران است که به عنوان سرمایه ای گرانسنگ باید قدردان آن بود و از آن پاسداری نمود.
حال، در این شرایط، حمایت گروه ها و اشخاصی که در منظر عمومی به عنوان کوشندگان مدنی حامی محیط زیست شناخته می شوند از کمپین های انتخاباتی و تبلیغ برای نامزدهایی که هیچ عملکرد روشنی در عرصه محیط زیست ندارند و تنها در چند هفته مانده به انتخابات، شعار حمایت از محیط زیست سر می دهند می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای هواداران محیط زیست داشته باشد و شرکت در قمار سیاسیون باعث ایجاد لطمات جدی به سرمایه اجتماعی هوادران محیط زیست در بین شهروندان شود.
حمایت نامزدهای سیاسی از محیط زیست شاید شوری چند روزه بین شهروندان ایجاد کند اما پس از این دوران و پایان شور انتخابات، شهروندان از خود خواهند پرسید که مبنای این شور چه بوده است و کوشندگان محیط زیست بر اساس کدام شعور، کدام منطق و کدام سابقه نامزد مورد نظر، ما را به حمایت از وی فرا خواندند؟! دامنه این پرسش ها می تواند به بی ایجاد حس بی اعتمادی به کوشندگان محیط زیست و یا حتی ظن سواستفاده از سرمایه اعتماد عمومی برای مقاصد شخصی توسط دعوت کنندگان به حمایت از نامزدی خاص منجر شود.
با توجه به شرایط ذکر شده به نظر می رسد در بازی فعالان محیط زیست و نامزدهای انتخابات، باختن و آسیب دیدن سرمایه اجتماعی یکی از گزینه هایی است که در کمین حامیان محیط زیست نشسته است. این شرایط زمانی به بازی برد- برد تبدیل می شود که کوشندگان محیط زیست به جای حمایت از نامزدی خاص، به ارائه راهکار در خصوص حل مشکلات زیست محیطی پرداخته و به نقد و دفاع از برنامه های زیست محیطی ارائه شده توسط همه نامزدها بپردازند و حمایت از «برنامه های زیست محیطی همه نامزدها» را جایگزین حمایت صرف و دربست از « نامزدی خاص» کنند. این مساله به گسترش دامنه توجه به محیط زیست در میان همه نامزدها منجر خواهد شد و ضمن حفظ سرمایه های اجتماعی و تقویت استقلال و هویت غیر سیاسی و مردمی حامیان محیط زیست، آنها را از گزند هر گونه آسیب و سواستفاده احتمالی در دوران انتخابات مصون خواهد داشت.
* این نوشته نخستین بار در پایگاه خبری سبزپرس منتشر شده است.