در زورق شکسته منم

روز گذشته سوار یک خودرو شدم که یک خانم درصندلی جلو و دو آقا هم در دوطرف من در صندلی عقب نشسته بودند.از ابتدای مسیر سرکار خانم با گوشی موبایل شروع به صحبت کردند.صحبتی که از گله گذاری در محل کار شروع میشد و به مشکلات جاری و دیگر مسائل ادامه پیدا کرد.منتظر بودم این مکالمه دهشت ناک زودتری تمام شود.که نفر سمت راستی شماره ای را گرفت و در مورد ریموت ساختمان و هماهنگی جهت باز کردن درب پارکینگ ساختمانی که سرایدار آن بود شروع به صحبت کرد.نفر سمت چپ انگار از قافله عقب افتاده با رفیق دوران سربازیش شروع به گپ وگفت کرد.در ادامه مسیر چند بار تلاش کردم از ادامه مسیر با این جماعت بی ملاحظه صرف نظر کنم .اما امید به پایان مکالمه مرا از این تصمیم منصرف کرد. به آخر خط که رسیدم به خانم محترم که رکورددار این صحبت بود مراتب اعتراض خود را عنوان کردم .جالب بود او مرا متهم کرد که خودت چرا بلند با تلفن صحبت میکردی! به او گفتم رطب خورده را منع رطب نتوان کرد.بنده خود معترض صحبت با موبایل در خودرو هستم وچگونه میتوان چنین کاری کرد.داستان با عذرخواهی سرنشینان تمام شد.هنگام پیاده شدن از ماشین یاد جمله مشهور انیشتین افتادم که گفته بود: “من از روزی میترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد. چنین روزی ، جهان نسلی از احمقها خواهد داشت.”  

Posted in: دسته‌بندی نشده