روستای توریستی زیارت: از روستا بودن تنها نامش به جای مانده و توریستی بودنش هم بیشتر به مزاح شباهت دارد. با آن همه خانه و عمارت های آنچنانی که سنگ یکی از فلان کشور و دیگری مبلمانش از قسمت دیگری از فرنگ آمده، سخت است که لفظ روستا را بر آن بگذاریم و آن حال و هوای خودمانی و بی غل و غش بودن روستا هم مثل سایر خوبی های آن رخت بر بسته و سال هاست که دیگر از آن خبری نیست. به جای آنکه نسیم دلپذیر بینی ات را نوازش کند، بوی دود قلیان کافه های بی شمار به مشام می رسد و جای آنکه صدای پرنده هایی که لابه لای درختان لانه دارند به گوش برسد، صدای بوق ماشین ویلانشینان مرفه روستاست که با گوش کلنجار می رود.
البته اگر خوب گوش دهید صدای اره موتوری ها هم از دوردست به گوش می رسد که ظاهرا با مجوز یا بی جواز در حال درو کردن جنگل های هیرکانی هستند. با آنکه در یک روستا قدم می زنید اما تعداد بنگاه های املاک به طور عجیبی زیاد است. احتمالااوضاع خرید و فروش ملک و زمین در این به اصطلاح روستای توریستی آنقدر خوب بوده که رشد روزافزون این بنگاه های املاک را سبب شده است. روزهای تعطیل و آخر هفته ها، روستا به شدت شلوغ است و مردم شهر تعطیلات خود را نه در کلبه های روستایی و فضای باز، بلکه در ویلاهای مجلل یا آپارتمان های مشرف به جنگل روستای زیارت و در حالی که بیشتر وقت خود را پای تلویزیون می گذرانند، سپری می کنند.
اگر مثل من حالش را داشته باشید که با اهالی روستا صحبت کنید حتما به شما می گویند که ویلاهای آنچنانی روستا را چه کسانی ساخته اند. ویلاهایی که غالبا نه تنها با محیط جنگلی و بافت روستایی اندک قرابتی ندارند، بلکه برخی از آنها معماری شان به قدری وارداتی است که اگر در بهترین نقطه شهر هم ساخته شوند انگشت نما می شوند. برخی دیگر از آپارتمان های ساخته شده آنقدرها هم خوب و مهندسی ساز نیستند و انگار تنها برای اجاره دادن یک شبه آنها را ساخته اند: تجارتی پرسود که در ایام تعطیلات جیب گردشگرانی را هدف می برد که گول توریستی بودن نام روستا را خورده اند و از همه جا بی خبر، خود را به روستا رسانده اند و برای آنکه یک شب بی سرپناه نمانند، مجبورند هر مبلغ گزافی را بپردازند.
اینکه چه کسانی و با چه مجوزی این خانه ها را ساخته اند اهمیتی ندارد و پیگیری اش هم پرخطر است و بی فایده، اما شاید هنوز برای نجات زیارت دیر نشده باشد و بشود کاری کرد. شاید نتوان کاری کرد که آن بافت دلنشین و دوست داشتنی روستایی دوباره احیا شود و صدالبته شاید نتوان آسیب های جبران ناپذیری را که زباله و فاضلاب به طبیعت آنجا داشته است جبران کرد، اما چه بسا می توان راه را بر نابودی و تخریب بیشتر این روستا بست. حال این وسط یافتن مقصر هم دردی را دوا نمی کند و از من شهرنشین و ساکنان محلی روستای زیارت گرفته تا مدیران و مسوولان شهری و استانی همه مسوول هستند. همه به یک اندازه مقصریم و به یک اندازه وظیفه داریم ظلمی را که در حق طبیعت کرده ایم جبران کنیم. قطعا مدیران شهری و استانی و از همه مهم تر استاندار ابزار لازم برای صیانت از این روستای توریستی و تبدیل آن به آنچه باید باشد را دارد و اگر از آن استفاده کند با همکاری دستگاه های ذی ربط می تواند بار سنگینی را از دوش طبیعت بردارد. وضع مقررات سفت و سخت برای ساخت و ساز و برخورد بی ملاحظه با همه متخلفان شاید قدمی اساسی و ضروری باشد. از استاندار و دیگر متولیان انتظار می رود با تکیه بر ابزار موجود از تبدیل این روستا به یک «هدررفت زیست محیطی» جلوگیری کنند.
روزنامه اعتماد، شماره ۲۵۹۲ به تاریخ ۲۵/۱۰/۹۱، صفحه ۸ (نگاه دوم)
□لینک:http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2658574
پی.دی.اف:http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/3291/p0329125920081.pdf