سخنان نگران كننده رييس جمهور در مجلس درباره جنگلها و مراتع و بهره برداري بيشتر از منابع ملي

امروز رييس دولت در خانه ملت بار ديگر از واگذاري اراضي ملي سخن به زبان رانده است . اما اين بار ديگر سخن از واگذاري اراضي مرتعي نيست . ايشان به صراحت طرح ملي خروج دام از جنگل را زير سئوال بردند و خواستار بازگشت دامداران به جنگل شدند.

احمدي نژاد حتي تلويحا پيشنهاد داده كه مردم را، به جاي اينكه پولشان را براي خريد ارز و سكه هزينه نكنند به سمت جنگل هاي زاگرس كه بي استفاده مانده اند بكشانيم( نقل به مضمون)

او از واگذاري مراتع و توسعه اراضي زير كشت در اراضی ملی هم گفته است.

آقاي رييس جمهور!

از روزي كه بر مسند رياست جمهوري نشستيد منابع طبيعي را سد راه توسعه قلمداد كرديد و بارها از واگذاري اراضي ملي و طرح هاي مخرب منابع طبيعي همچون طرح باغشهرها و باغ ويلا سخن گفتيد. حقيقتا اين همه اصراار و پافشاري براي واگذاري اراضي ملي آْن هم در شرايطي كه نه قانون و نه رهبر و نه متخصصان اين اقدامات را درست مي دانند چيست؟ مگر فراموش كرده ايد سخنان روشنگرانه رهبر در هفته منابع طبيعي دو سال قبل را كه پاسخي بر سخنان نگران كننده شما بود؟

اگر امروز رييس جمهور چنين بي محابا از واگذاري اراضي ملي و بهره برداري بيشتر از منابع ملي سخن مي گويد من مقصر ايشان را نمي دانم !

مقصر را وزير و معاونان و مديران و مشاوران وزارتخانه عريض و طويل جهاد كشاورزي و سازمان جنگلها مي دانم كه تاكنون نقش منابع طبيعي و اهميت و ارزش آن را براي رييس جمهور روشن نكرده اند و هيچ گاه به ايشان مشاوره درستي نداده اند .

از رييس جمهوري كه مبتكر بزرگترين طرح هاي اقتصادي است نبايد انتطار داشت كه عالم به امور منابع طبيعي و محيط زيست هم باشد. اما از حقوق بگيران و مديران اين وزارتخانه بايد پرسيد اگر آن روز كه رييس جمهور در جمع مردم شهرستان كلات منابع طبيعي را سد راه توسعه قلمداد كرد به او ايراد گرفته شده بود و به او درباره نقش و كاركرد و ارزش منابع طبيعي و دلايل حفظ آن گفته شده بود ،‌آيا باز هم ايشان چنين بي محابا از واگذاري منابع طبيعي سخن مي گفتند؟

چرا اينگونه مي انديشيد كه سكوت در برابر نقطه نظرات نادرست و غير علمي ايشان در حوزه منابع طبيعي يعني خوش خدمتي به ايشان و دولت و ملت؟

کاش باور داشتیم آنچه موجب تعالي و پيشرفت يك جامعه و يك ملت مي شود همكاري همه آحاد و افراد در مديريت و همفكري همه متخصصان و صاحبنظران است و گرنه كه اگر قرار بود رييس جمهور عالم به همه امور باشد و خودش تز و تئوري و برنامه بدهد پس ديگر چه نيازي به صرف این همه هزينه بيت المال براي موسسات ريز و درشت تحقيقاتي در حوزه منابع طبيعي بود؟ و اساسا ديگر چه نيازي به تاسيس سازماني به نام سازمان جنگلها و مراتع و استخدام اين همه متخصص به عنوان كارشناس و مشاور و مدير و معاون بود ؟؟

براستي مگر مملكت پول زيادي دارد تا به مديران و معاونان و مشاوران نهادهاي متولي حفظ طبيعت بدهد و بعد هم لام تا كام حرف نزنند و بنشينند و تماشا كنند تا مديران تصميم گيرنده دستور واگذاري دهند و بعد هم آنها اجراكننده طرح واگذاري شوند ؟؟

بخدا قسم خيانتي كه كارشناسان و مديران و معاونان به ظاهر متخصص و تحصيل كرده در حوزه محيط زيست و منابع طبيعي كرده و مي كنند بسي بيشتر از آنهايي است كه ندانسته منابع ملي را نابود مي كنند. چون اين جماعت، حقوق بگير دولت و نمايندگان ملت در حفظ سرمايه هاي ملي هستند ولي براي حفظ موقعيت خودشان و براي اينكه مبادا مقام بالاترشان آنها را مورد خشم و غضب قرار دهند و كرسي و پست و منصب شان را از آنها بگيرند سكوت اختيار مي كنند.

و اينچنين است كه سالها مي گذرذ و تغييري در باورهاي رييس دولت نسبت به محيط زيست و منابع طبيعي ايجاد نمي شود.

براي همين است كه من آن روز كه سازمان محيط زيست تصميم به واردات ببر و شیر مي گيرد و يا مجوز چراي دام و اكتشفاف نفت در پارك هاي ملي صادر مي كند قلبا مقصر را جناب محمدي زاده نمي دانم!

بلكه مقصر را معاون و مديراني مي دانم كه از قضا از صدر تا ذيل شان ماشاء ا.. متخصص و مدعي محيط زيست و استاد دانشگاه و دانشجوي دكترا و … هستند ولي يا سكوت مي كنند و يا اگر هم ايده او را قبول ندارند،‌ بر اين كار مهر تاييد مي زنند و بعد نزد منتقدان به نقد عملكرد رييس سازمان مي پردازند و مي گويند ما تصميم گيرنده نيستيم و چنين و چنان …!!! خب پس ما شماها چه کاره اید ؟؟

متاسفانه اين فرهنگ غلط در تار و پود بسياري از ما مدعيان و متخصصان و مديران محيط زيستي و منابع طبيعي جا افتاده و همه براي حفظ موقعيت خودشان به گونه اي به روند تصميم گيري هاي غلط در اين حوزه كاملا آگاهانه كمك مي كنند.

من جای احمدی نژاد بودم در راستای اقتصاد مقاومتی و برای کاهش هزینه های دولت و افزایش بهره وری  به جای اینکه چوب حراج به منابع ملی بزنم ، سازمان جنگلها و سازمان محیط زیست را منحل می کردم و یا حداقل بخش وسیعی از مدیران و مشاوران و حتی کارشناسانی که شهامت و جسارت بیان نقطه نظرات علمی شان را ندارند از گردونه حذف می کردم. 

Posted in: دسته‌بندی نشده