بلایای طبیعی بخشی از زندگی است، آسیب شانسی و مقابله با این بلایا شاخص های جوامع بشری متمدن می باشد. راجع به عدم انجام وظیفه دیگر بخش ها صحبت فراوان شده که تکرار آن در حوصله نیست. طرف صحبت مراکز علمی و تخصصی از قبیل گروههای زمین شانسی ، مراکز لرزه هنگاری ، موسسات ژئو فیزیک و… (که عناوین شان را کامیون نمی کشد) می باشند. مراجع یادشده وظیفه دارند آنچه اتفاق افتاده و آنچه محتمل است آنالیز و توصیه های ایمنی را برای عموم معمول فرمایند. ورود به قلمرو تخصص های دیگر را باور ندارم این نوشتار یک شهروند عادی و غیر متخصص در امور زلزله است و عکس العملی است به پس لرزه های ادامه دار و سئوالاتی ذهنی که از طرف مراکز علمی و تخصصی بی پاسخ مانده است.
اعلام فرموده اند در شروع امر زمین لرزه (Shock) با بزرگای 6.2 و پس لرزه با بزرگای6.1 در فاصله یازده دقیقه اتفاق افتاده است. اگر این یک اظهار نظر تخصصی است پس تکلیف نظریه علمی بت (Bath,s Law) در این وسط چه می شود که بیان داشته تفاوت بزرگای (magnitude ) زلزله اصلی از بزرگترین پس لرزه مرتبط از ا/1 تا 1.2 ریشتر تجاوز نمی کند. البته در مواردی زلزله اول زلزله با بزرگای بالاتر از خود را سبب می شود که در این صورت زلزله اولی Foreshock و دومی shock می باشد. شناخت صحیح فاجعه اولیه (که لرزه و پس لرزه ویا Foreshock و Shock) در تشخیص منطقه خطر یا حوزه و حدود پس لرزه های محتمل (ممکن است 10 تا 100 روز حتی بیشتر ادامه داشته باشد) حائز اهمیت است .که ممکن است صفحه گسل(fault Plane) جابجا شده بوده و یا صفحه دیگر گسل یا دیگرگسل های همراه ( the strain associated with the main shock ) را نیز شامل شود. پس لرزه در پوسته جوار صفحه یا صفحات یاد شده اتفاق می افتد. با ارزیابی گرایش پس لرزه مناطق از تعادل خارج شده و در معرض خطر شناسائی و تحت مراقبت در می آید. طبق نظریه علمی (Omori,s Law) بطور عام (استثنا وجود دارد) درجه (rate) پس لرزه ها به تبعیت از گذشت زمان کاهش می یابد برای مثال پس لرزه محتمل در روز هفتم بطور طبیعی یک هفتم پس لرزه روز اول خواهد بود. ولی این بدان مفهوم نیست که تاسیسات که لرزه و پس لرزه های شدید را پشت سر گذاشته اند در مقابل پس لرزه های جزئی مقاوم خواهند بود در اینجا مسئله اثرات تجمعی مطرح است مسلم است خطر روز به روز کاهش می یابد ولی آسیب رسانی کماکان محتمل است. حداقل انتظار از مراکز علمی تخصصی این است که منطقه خطررا شناسائی و با ارزیابی فنی، مراقبت ها و ضرورت مستحکم سازی تاسیسات را به مسئولین اجرائی ياد آور شوند. دنبال این بحث نیستیم که سرزمین ایران زلزله خیز و آذربایجان از نظر خطر پذیری در راس و منطقه قره داغ ( اهر، ورزقان و…) از کانون های اصلی زلزله خیز می باشد و چرا مقاوم سازی نشده (رحم طبیعت و خالق آن بوده که زمان زلزله موقعی بود که معمولاً روستا نشین ها در صحرا هستند) بلکه بحث این است که فقط به بازسازی اماکن منهدم شده اکتفا نشود بلکه مقاوم سازی نه تنها در محدوده از تعادل خارج شده معمول بلکه در کل منطقه قره داغ مورد توجه جدی قرار گیرد