بر بنیاد سیاستگذاریهای جدید سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در راستای دستیابی به الگویی موفق و مناسب برای مدیریت جامع حوضههای آبخیز در هر استان، قرار است بر اساس شرح خدمات و دستورالعملهای اجرایی مربوطه و در یک مطالعه جامع؛ در هر استان یک حوضه آبخیز – که بیشترین همخوانی از لحاظ شرایط طبیعی، اقلیمی، تنوع اراضی، اوضاع اجتماعی و اقتصادی با غالب حوضههای آبخیز آن استان را داشته باشد – به عنوان حوضه الگویی تعیین و نتایج حاصل از مدیریت جامع بر آن حوضه به عنوان الگویی موفق به سایر حوضههای آبخیز همان استان تعمیم داده شود.
فراهم کردن امکان نمایش نتایج این مدیریت جامع برای مقامات اجرایی محلی و کشوری و متقاعد ساختن آنان برای توجه سزاوار در زمینه اختصاص منابع اعتباری متناسب و کمک به تأمین تجهیزات سختافزاری مورد نیاز ادارات منابع طبیعی و نهادهای درگیر و مرتبط با این طرح نیز یکی از اهداف مهم این طرح سازمان جنگلها می باشد.
امید است نتایج حاصل از این مدیریت جامع که منجر به حل مشکلات معیشتی و اشتغالزایی اهالی آن حوضه آبخیز خواهد شد و امکان اجرای پروژههای تقویت پوشش گیاهی و حفاظت از آب و خاک منطقه را فراهم خواهد کرد بتواند در متقاعد ساختن تصمیمگیران محلی و کشوری برای اینکه ملاحظات محیط زیستی را در سبد اولویتهای خود قرار دهند مؤثر و مفید واقع شود.
امروزه تمامی کارشناسان و متخصصین حوزه منابع طبیعی بر این باورند که تنها راه برونرفت از بحران حاکم بر عرصههای طبیعی کشور، توجه جدی به مدیریت جامع در حوضههای آبخیز کشور است. در مدیریت جامع بر یک حوضه آبخیز، با انجام مطالعه و شناخت کامل از تمامی چالشها و فرصتهای موجود، انتظار آن میرود که بتوان با بکارگیری ابزارهای برنامهریزی و با تأکید جدی بر مدیریت مشارکتی بر مشکلات آن زیستبوم فائق آمد.
امید آن میرود که با این رهیافت دوران جدیدی از مدیریت جامع بر حوزه های آبخیز کشور آغاز شود. تاکنون غالبا” مدیریت حوضههای آبخیز با اهداف منفرد و موضعی مانند تأمین آب، تولید علوفه و یا کنترل رسوب دنبال میشد و به مباحث اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و موضوع مشارکت مردمی – که شاه کلید حل مشکلات منابع طبیعی کشور به نظر میرسد – و مسائل زیستمحیطی حوضه کمتر پرداخته میشد.
مدیریت جامع بر حوضه آبخیز مستلزم داشتن شناختی جامع از وضعیت اقتصادی و معیشتی اهالی حوضه بوده چرا که وابستگی معیشتی اجباری مازاد بر توان تولیدی این زیستبومها همواره به عنوان اصلیترین عامل تخریب سرزمین مطرح بوده است. همین ماجرای تلخ و خسارتزای معیشت سنتی وابسته به عرصههای مرتعی و جنگلی و همچنین پایین بودن سطح درآمد اهالی آبخیز بستری تهدیدآمیز است که معضلاتی چون زراعت زیراشکوب جنگل، تبدیل مراتع به دیمزارهای کمبازده، چرای مفرط و مازاد بر ظرفیت، قطع جنگل و استفاده از سوختهای هیزمی از آن نشأت میگیرند و نابودی پوشش گیاهی و آب و خاک حوضههای آبخیز را بهدنبال خواهند داشت.
ایجاد بستری مناسب برای مدیریت و ساماندهی فعالیتهای پژوهشی دانشجویان و مراکز تحقیقاتی حوزه منابع طبیعی و کاربردی شدن اینگونه ظرفیتها و اتوانمندیهای نرمافزاری استانها نیز یکی از اهداف و مزایای این طرح است.
امید است با همدلی و همکاری مسئولانه تمامی دستگاهها و نهادهای اجرایی استانها که با مسائل اجتماعی، آموزشی فرهنگی، اقتصادی و اشتغالزایی این حوضهها مرتبط هستند، تمامی ظرفیتها و توانمندیهای اکولوژیکی و اشتغالزایی و درآمدزایی این حوضههای الگویی را شناسایی کرده و با تأکید بر مشارکت جدی و فراگیر بهرهبرداران در هر یک از این حوضهها، زمینههای درآمدزایی و اشتغال سازگار با توانمندیهای بومشناختی این مناطق را فراهم کرده تا از این رهیافت در گام اول؛ عوامل تخریب پوشش گیاهی و آب و خاک منطقه مهار شده و بهدنبال آن زمینه اجرای پروژههای احیا و تقویت پوشش گیاهی نیز فراهم شود.