مدیرعامل انجمن حمایت از درنای سیبری
این پرنده شناس از تخریب جایگاه های پرندگان در مازندران ناراضی است و می گوید: امروز جایگاه بسیاری از پرندگان در ایران در حال تخریب است. مهم ترین ان نیز میانکاله است که من بسیار برای ان ناراحت هستم.میانکاله بهترین مکان برای زندگی پرنده ها است و تعجب میکنم چرا می خواهند در اطراف ان پالایشگاه بسازنند.
وی قوانین ورود به ایران برای گردشگری را سخت می داند و می افزاید: قوانین امدن گردشگران به ایران خیلی سخت گیرانه است. من چند تور پرنده شناسان را سه هفته به ایران اوردم و خیلی راضی بودند اما برای تورهای بعدی ویزا اماده نشد و سفر لغو شد.
گفت گوی تفصیلی با ایشان در روزنامه همشهری امروز یکشنبه مورخ 31 اردیبهشت.
شرحی از زندگی این محقق:
الن ووسالو( توکلی) که بعد ها فهمیدم اهل کشور آرام فنلاند است. او بیش از 30 سال پیش زمانی که در آمریکا دانشجوی شیمی بوده است با آقای توکلی همکلاسی ایرانی خود ازدواج می کند و به ایران می آید. آنها در شهرک فردوس شهرستان نور ویلای چوبی زیبایی به سبک خانه های فنلاندی درست می کنند تا برای تعطیلات به این ویلا بیایند. در آن سالها الن همراه همسرش به فریدون کنار می رود تا 27 درنای سیبری که هر زمستان به ایران مهاجرت می کنند را به چشم خود ببیند. پرندگان زیبا و کمیابی که باعث می شوند الن هر روز به دیدن آنها برود. جایی که مردم فریدون کنار برای پرندگان دامگذاری می کنند و نباید هیچ صدای انسانی شنیده شود. این تماشا کردن های روزانه همچنان ادامه پیدا می کند. اما حوادث بعد از انقلاب و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باعث می شود آقای توکلی تصمیم به ترک ایران و مهاجرت به آمریکا بگیرد. الن خوب می دانست که با اوضاوع پیش آمده، اولین چیزی که در ایران آسیب خواهد دید محیط زیست و حیات وحش است. بنابراین اگر کسی به فکر درناها نباشد شاید سالهای بعد درنایی به ایران نیاید. او از آقای توکلی می خواهد ایران را ترک نکند. اما شوهرش مثل هفت میلیون ایرانی مهاجر تصمیم می گیرد برای آرامش و زندگی بهتر ایران را ترک کند. الن از شوهر خود جدا می شود و در ایران می ماند و انجمن درنای سیبری را تاسیس می کند و روزهای زیادی به تحقیق و حفاظت از درناها می پردازد. روزهایی که تاکنون 26 سال طول کشیده است!!!
از آن پس زندگی او صرف بقای نسل درناها شده است. سالهای سختی را پشت سر گذاشته است . در یکی از دانشگاه ها ی مازندران زیست شناسی تدریس می کرده است اما مدیران تندرو تصمیم می گیرند به جای اواز یک استاد ایرانی استفاده کنند بنابراین او را از دانشگاه اخراج می کنند!! او به عنوان یک فرد خارجی وارد جامعه مردم بومی فریدون کنار می شود. کسانی که در زمستانها به صید پرندگان مهاجر می پردازند. پرندگانی که داخل شالیزارهای پرآب آنها زندگی می کنند. هر صدایی یا عبور فردی موجب فرار پرندگان می شود بنابراین آنان غریبه ها را دوست ندارند و برای حفظ سکوت و آرامش دامگاه ها تا سرحد مرگ مزاحمین را کتک زده اند. الن در روزهای اول با مشکلات بسیاری وارد جامعه بسته دامگذاران می شود. با او بد رفتاری های بسیاری شده است . بارها او را از این دامگاه ها بیرون کرده اند و گاهی افکار منحرف برخی او را آزرده است. اما در تمام این سالها راه خود را مصمم ادامه داده است. دامگذاران محلی بعد از مدتها به حضور بی سر و صدا و همیشگی او عادت کرده اند و او آرام آرام رابطه خود را با آنها گرمتر گرمتر کرده است.
امروز بعد از 26 سال دامگذاران جوان او را مادر خود می نامند. چرا که از کودکی حضور او را در دامگاه ها و کنار پرندگان دیده اند. قدیمی ها نیز احترام خاصی برای او قائل هستند.( به طوریکه با سفارش او تیم تصویربرداری ما بدون مشکل وارد این دامگاه ها شد.) اوبه تمام این افراد که برخی حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند اهمیت درناهای سیبری را آموخته است. الن با جمع آوری کمک های بین المللی، بخصوص کمک های مالی دولت فنلاند انجمن درنای سیبری را تاسیس کرده است که تمام دامگذاران و جوانان تحصیل کرده ی محلی علاقمند به محیط زیست، عضو این انجمن هستند. مردم محلی که خانواده ای با خانواده دیگر کینه و ستیز داشتند در این انجمن روبروی یکدیگر نشستند و برای بقای نسل پرندگان گفتگو کردند! کودکان شهر فریدون کنار بخوبی می دانند در ایران چند نوع درنا وجود دارد و درنای سیبری از کجا و کی به ایران مهاجرت می کند. خصوصیات درناها چیست و برای بقای نسل آنان چه باید کرد. اگر وارد شهر فریدون کنار بشوید حتماًٌ تابلوهای مغازه های بسیاری را خواهید دید که نام درنا دارند و بر سردر خیلی از ساختمان ها تصویر درنای سیبری را می بینید از جمله سر در ساختمان فرمانداری! در مرکز شهر نیز میدانی به این نام وجود دارد که مجسمه ای از درنا وسط آن نصب شده است!
اما متاسفانه الن در طول این سال ها شاهد ازبین رفتن سریع جنگل ها و گسترش شهرنشینی تا مرز این دامگاه ها بوده است. تعداد درناها که بسیار به سلامت محیط زیست حساس هستند هر سال کاهش یافته است و از 27 قطعه به 2 قطعه در سال 1384 رسیده است. گاهی تلاش های او برای جلوگیری از نابود کردن این گونه های نادر با واکنش عجیب و غیر منطقی مسئولین مربوطه همراه بوده است. حتی محیط زیست منطقه از گزارش های او نسبت به کاهش تعداد درناها دلگیر شد و نام جاسوس درنا را برای او خلق کرد و مقاله ای در روزنامه همشهری به این عنوان نیز منتشر شد! اما اگر حضور او تا امروز نبود بسیار زودتر نسل این پرندگان منقرض می شد. اگرچه به نظر می رسد ما آخرین تصاویر را از این پرندگان گرفته ایم و شاید از این پس هرگز کسی در ایران درناهای سیبری را نبیند اما هنوز هم امید به آینده در برنامه ها و تلاش های الن وجود دارد.
حتی من یک بار از او پرسیدم: این طور که معلوم است به زودی نسل درناهای سیبری در ایران منقرض خواهد شد، بعد شما چه می کنید؟ این همه تلاش چه می شود؟ تکلیف انجمن شما چیست؟
انگار او بارها به این سئوالات فکر کرده بود. جواب داد که از چند سال پیش فعالیتهای انجمن را برای نگهداری دامگاه ها که در جهان بی نظیر هستند و حفظ نسل سایر پرندگان مهاجر برنامه ریزی کرده است!
مطمئنم اگر الن در یک کشور دیگر بجز ایران زندگی می کرد، بارها نامش را در مجله ها و روزنامه ها خوانده بودیم و بارها او را در تلویزیون در حالیکه جوایز مختلفی دریافت می کرد، مشاهده کرده بودیم. خیلی از ما نام زنانی را که در آفریقا درباره شامپانزه یا گوریل ها تحقیق کرده اند را شنیده ایم . اما هرگز نامی از او درجایی شنیده نشده است.
او تاکنون اجازه نداده است از زندگیش فیلمی بسازیم. امروز انجمن درنای سیبری نیز توسط جوانان تحصیل کرده ی محلی اداره می شود. اگر امسال درناها به ایران مهاجرت نکنند باید گفت که نسلشان در ایران منقرض شده است! اگر هم نسل شان منقرض شود شاید هیچ تغییر مستقیمی در زندگی من و شما ایجاد نشود، اما وقتی به زندگی او فکر می کنم، گاهی از خودم می پرسم من در 26 سال زندگی ام چه کرده ام؟ آیا اگر به من 26 سال فرصت بدهند می توانم حتی یک کوچه در یک شهر ایران را آن طور که می خواهم نامگذاری کنم؟!؟
با تشکر از محسن بیگلر بیگی عزیز که زحمت بازنویسی متن روزنامه همشهری را کشیدند . همشهری ویژه نامه مازندران 31/2/91