مثل آب نبات می مونه، خَش و گواراست، ماهی داره یکی اینقد به چه دُرشتی، آن هم وسط کویر، یک جایی نرسیده به یزد اما همین که به میدان خاتمی می رسه، چشم ماهی ورقلمبیده می شه و درجا می میره؛ آبش هم دیگه آب نبات نیست؛ شِکره و قناتی که در حال احتضار بود …
مثل آب نبات می مونه، خَش و گواراست، ماهی داره یکی اینقد به چه دُرشتی، آن هم وسط کویر، یک جایی نرسیده به یزد اما همین که به میدان خاتمی می رسه، چشم ماهی ورقلمبیده می شه و درجا می میره؛ آبش هم دیگه آب نبات نیست؛ شِکره و قناتی که در حال احتضار بود …