يادبود دومين سالگرد همسرم ياسر، فردا عصر در قطعه نام آوران

“از شهر خواب آلوده ها بهتر که رفتی بی خبر/ کین
شام بی پایان ما کو تا دگر بیند سحر

با دردمندی های تو، وین زخم های نو به نو/ بهتر
که رفتی بی خبر تا کم خوری خون جگر

بهتر نبینی جاده ای کز “ابر” باید بگذرد/
تا دودمان ابر هم زین رهگذر آید به در

فردا “گلستان” از پی اش از راه دیگر می
رود/ یاسر! امان از جاده ها، این جاده های بی گذر

سیمینه ها زرینه ها هر روز غارت میشود/ جای غرامت
چشم ما بر اشک افشاند گـُهر

خاکی که بر سر می کنم تنها نه خاک گور تو/ کین تربت
از شام و حجاز هر روز می بارد به سر

حال پریشان دیده ای؟ بخت میانکاله نگر!/ یا انزلی
یا بختگان… هر یک به نوعی محتضَر

خاطر کجا ساکن شود در مسکن بی مهرشان/ آنجا که آهو
بی پناه! آنجا که روبه در به در!

با ضامن آهو بگو از غربت امروز ما/ ضامن غریب، آهو
غریب، صیاد جانی خویش تر

بهتر که رفتی بی خبر، رستی دگر زین شور و شر/ با
دردمندی های تو صد بار می مردی دگر”

اين شعر از آقاي مهندس پارسي،‌ رييش شوراي مركزي كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران است كه براي همسرم ياسر سروده شده است.

دو سال قبل و در بامداد 21 تيرماه 1390 بود كه ياسر ناباورانه مرا ترك كرد. و اين رفتني بود ناگهاني ….. اگرچه رفت اما يادش براي هميشه دردلها باقي ماند. و چون باور دارم كه ياد او همچنان زنده و پابرجاست تصميم گرفتم امسال هزينه برگزاري مراسم يادبودش را به يك شيرخوارگاه اهدا كنم. به همين منظور فردا عصر ساعت 18:30 به اتفاق جمعي از دوستان براي فاتحه خوني بر سر مزار او جمع مي شويم.

پنجشنبه 20 تيرماه 1392، بهشت زهرا ،‌قطعه نام آوران( قطعه 255)، رديف 31 ، شماره 12