چالش ها و راهبردهای مقابله با ريزگردها در ايران(1)

مقدمه:

كم توجهي يا بي توجهي به قوانين طبيعت به خوبي نشانگر بروز اوضاعي است كه امروز در عرصه منابع طبيعي و محيط زيست با‌ آن مواجهيم. آلودگي هوا در كلانشهرها، فرسايش بادي و آبي خاك در عرصه هاي طبيعي، بحران آب و افت شديد آبخوانها، فرونشت زمين، تحريب روز افزون مراتع و جنگلها، گستردگي شوره زارها و كويرها و نهايتا تاخت و تاز ریزگردها و سایر فرايندهای ويرانگر بيابانزايي را مي توان ازجمله نمونه هاي عيني كم توجهي به منابع طبيعي و محيط زيست برشمرد. بروز پديده گرد و غبار طي چند سال اخیر در مناطق جنوب و جنوب غرب كشور گذشته از مشكلات فراواني که براي ساكنان اين خطه از كشور بوجود آورده است، دامنه گسترده تری يافته بطوریکه بيش از 20 استان كشور را با جمعيتي بالغ بر 52 ميليون نفر و گستره اي به مساحت يك ميليون كيلومتر مربع تحت تاثير قرار داده است. بسياري از درياچه ها و تالاب هاي كشور بر اثر مديريت نادرست آب در كشور و حدوث خشكساليها يا خشك شده اند و يا در شرف خشكي قرار گرفته اند و بصورت کانونهاي توليد گرد و غبار در آمده اند. با نگاهي به  وضعيت پیش آمده، آنچه را به عنوان يکي از عوامل مهم و تاثير گذار در شکل گيري و استمرار وضعيت ناگوار فعلي شاهدیم، فقدان نگاه جامع، همه سو نگر و همگرا نسبت به منابع زيستي شامل خاک، آب، هوا ،منابع طبيعي و محیط زیست در فرايندهاي سياست گذاري، تصميم گيري، ايجاد ساختارها و اجرا است که بدون اين نگاه جامع نمي­توان چشم انداز روشني را براي آينده متصور بود. از این رو با شکل گیری گروه مشورتي تدوين راهبردهای محیط­های طبیعی ایران در موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع کشور، چندین کارگروه برای تدوین راهبردها در موضوعات مختلف منابع طبیعی در بخش های تخصصی موسسه تشکیل شد. کارگروه مشورتي آب و ريزگرد که در بخش تحقیقات بیابان با حضور کارشناسانی از موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری و سازمان هواشناسی کشور شکل گرفت، در بررسي و مراحل تدوين راهبردها، رويکرد استراتژيک ” نگرش سيستمي و مدیریت مبتنی بر پايداري محيط­هاي طبيعي” با نگاه پيشگيرانه همراه با کاهش اثرات و سازگاري را در کانون توجه خود قرار داد. اين رويکرد، تمامي ابعاد ساختاري، اقتصادی، اجتماعی و محیطی مسئله را مد نظر داشته وهدف آن تعادل بخشي و حفظ پایداری منابع و اکوسیستم هاي طبيعي از طریق اعمال مدیریت یکپارچه است. مقاله حاضر بخشی از سند راهبردی آب و ریزگرد است که با تلاش مستمر و بي وقفه کارگروه آب و ریزگرد در سال 1393 و طی 15 جلسه کارشناسی تدوین شده و در تهيه آن از ده­ها سند فرادستي و مدارك و مطالعات پژوهشي استفاده وافر بعمل آمده است. در این قسمت چالش ها و راهبردهای مقابله با ریزگرد ارایه شده است

شاخص پايداري منابع طبيعي و محيط زيست در شمارِ موضوعاتي است که درجه‌ي اهميت آن در بررسی هاي زيست­محيطي، نشان از آگاهي و رفاه نسبي جامعه­ اي دارد که موضوعات ياد شده در آن به چالش کشيده شده است. براي انديشمندان حوزه‌ي منابع طبيعي و محيط زيست و براي آنهايي كه معاش آنها به شدت به منابع آب و خاك وابسته است آنهم در كشور خشكي مثل ايران كه هر ساله خسارت‌هاي زيادي را از بيابان‌زايي و خشكسالي متحمل مي‌شود، بايد نگاه جديدي به جاي تفكر سنتي استفاده از منابع طبيعي تجديد شونده ارايه شود؛ و مفاهيم ديگري از جمله تامين هواي پاک و سالم, محيطي براي تفرج و تمدد اعصاب و بستري براي استمرارِ حيات و تداوم زندگي مورد توجه قرار گيرد. لذا هرگونه تخريب کمّي و کيفي اين منابع به مفهوم فراهم کردن زمينه بحران و ناپايداري محيط طبيعي و اجتماعي خواهد بود. اکنون در چرايي بحران حاصل از ناپايداري پيش­آمده بايد پذيرفت که سرعت پيشرفت و کاميابي دانشمندان حوزه‌ي منابع زيستي طبيعي در کشف و پيش­بيني مشکلات، بازخوردها و پژواک­هاي ناشي از شتاب خيره­کننده‌ي توسعه‌ي علمي و فناوري بشر، به ويژه در طول سه دهه‌ي گذشته، آشکارا کندتر از تسخيرِ شتابناک خاکريزهاي فن­سالارانه بوده است. به عبارت ديگر سرعت بروز مشکلات بسيار جلوتر از سرعت شناخت محيط­زيست، پايش اثرات، جمع­آوري اطلاعات، فراکافت، الگوسازي، ارزيابي و برنامه­ريزي بوده است. در يک جمع بندي کلي مجموعه عوامل تخريب سرزمين و بحران‌ها و خطرات ناپايداركننده‌ي تعادل بوم‌شناختي را مي توان در پنج حوزه‌ي زير خلاصه كرد:

•     عدم شناخت دقيق استعدادها و حساسيت‌هاي سرزمين (نبود نقشه‌ي راه)؛

•     مديريت نادرست بر منابع توليد ثروت در سرزمين اعم از منابع انساني، منابع پايه توليد زيستي (آب، خاك و پوشش گياهي طبيعي) و منابع طبيعي غيرقابل تجديد مانند معادن؛

•     نقش كاهنده‌ي مؤلفه‌هاي طبيعي، به ويژه اثرات متقابل خشكسالي و تغيير اقليم بر ناپايداري سرزمين در مناطق خشک تا خشک نيمه مرطوب و حتی مرطوب،

•     غلبه‌ي تفكر سنتي رويكرد معيشتي به سرزمين و عدم باور به مزيت‌هاي غير رويشي آن نزد برنامه‌ريزان و سياست‌گذاران و ذبح اغلب ملاحظات زيست‌محيطي به بهانه‌ي مصلحت‌‌سنجي‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي

•     به رغم برخورداري كشور از نظام برنامه ريزي، عدم برخورداري برنامه‌ها از جامعيت و عدم پايبندي برخي از مسؤلين وقت به اجراي حتي همين برنامه‌هاي بخشي‌نگر و منفك از يكديگر و روزمرگي را شايد بتوان بزرگترين عامل نا بساماني‌ها در حوزه منابع زيستي دانست.

برآيند كاركرد اين عوامل؛ تشديد فرسايش خاك، بروز طوفانهاي گرد و غبار، سيل‌خيزي، اُفت كمّي و كيفي اندوخته‌هاي آبي، شوري‌زايي و نهايتاً كاهش توان توليد زيستي و غير زيستي سرزمين و فقر را به ارمغان آورده است. هرچند براي مقابله با اثرات بازدارنده و كاهنده‌ي اين عوامل اقداماتي صورت گرفته است؛ با اين وجود، به نظر مي­رسد نخست به دليل عدم تعادل سرعت اثر عوامل كاهنده توان زيستي سرزمين با اقدامات بازدارنده از يك سو و عدم برخورداري از جامعيت و همسويي در برنامه‌هاي اجرايي از ديگر سو، روند صعودي فرآيندهاي كاهنده‌ي كارايي سرزمين در كشور كماكان با شتابي قابل تأمل و روز افزون ادامه داشته و اقدامات انجام شده، از توانايي لازم براي بازدارندگي جريان تخريب سرزمين برخوردار نبوده است.

      …….ادامه دارد…….

Posted in: دسته‌بندی نشده