تعریف
واژه ها:
بدلند:
شكل ژئومورفولوژي خاصي است كه بيشتر در سازندهاي سست از قبيل رس ها و مارنها قابل مشاهده است و در آن مجموعهاي از شيارهاي
باريك و عميق با فاصله كم به وسيله بالهاي نوك تيز از هم جدا ميشوند. عرصه مزبور
در اثر فرسايش آبي حاصل شده و از شواهد بارز مناطق بياباني است. به منظور تعيين
مناطق بدلند، ابتدا سازندهاي زمينشناسي سست از قبيل: سازندهاي قرمز فوقاني
(بخشهاي M1 و M2 ) ، هزار دره، كهريزك و شمشك، سازند قم، سازند قرمز تحتاني و ديگر سازندهاي حاوي مارنها و
مادستونها و عناصر تبخيري از روي نقشه زمينشناسي
تفكيك شده و پس از
انطباق آن با نقشه توپوگرافي محدودههاي بدلند معين مي شود. در انتها نيز مي توان با
استفاده از تصاوير ماهواره اي موجود و بازديدهاي صحرائي
مناطق تعيين شده را اصلاح كرد و در
نهايت محدودههاي بدلند را مشخص
نمود.
كوير و زمينهاي نمكي
كوير يك نوع عارضه مناطق بياباني است كه در
پست ترين نقطه حوضه آبخيز بوجود مي آيد و
معمولا جزو بيابانهاي مطلق به شمار ميرود. عوامل مختلفي در تشكيل كوير موثر هستند كه مهمترين آنها
شرايط آب و هوايي، وضعيت ژئومرفولوژي، رسوبات ريزدانه، املاح و نمكهاي مختلف مانند سديم،
منيزيم، پتاسيم، كلسيم و امثال
آن است. بايد توجه داشت كه در کویر فرآيند تبخير هميشه غالب است به طوري كه ميتوان گفت هميشه تبخير
شديدتر از ميزان آبي است كه به منطقه وارد مي شود ولي در حالت استثنائي كه تبخير
ضعيف و جريانهاي آبي كافي باشد، در منطقه درياچه هاي كم عمق همراه جلگه هاي رسي
تشكيل خواهد شد.
در مورد كوير تعاريف مختلفي عنوان شده است
بعنوان مثال ؛ نبوي (1355) كوير را سرزمينهاي وسيع و شوره زاري مي داند،كه ميزان
بارندگي سالانه آن كمتر از 10 سانتيمتر است همچنين فرج اله محمودي (1365) كوير را
پديده اي خاكشناسي مي داند كه در شرايط خاصي تشكيل و توسعه مي يابد.
بستر طغياني
بستر طغياني به سطحي گفته ميشود كه طي سيلاب و طغيان
رودخانه توسط آب پوشيده ميشود. به اين محدوده دشت سيلابي نيز اطلاق ميگردد.
اندازه ذرات تشكيل دهنده اين رسوبها در حد سيلت و رس بوده و از ذرات معلق در آب
تشكيل شدهاند. به علت ريز بودن رسوبها سرعت رسوبگذاري در اين دشتها اندك است.
لايهبندي اين رسوبات عموماً افقي بوده و گاهي اوقات لايهبندي مورب و
لاميناسيونهاي ريپلي نيز در آنها ديده ميشود. در سطح رسوبها نيز علائمي مثل تركهاي گلي و
آثار باران ديده ميشود. همچنين قلوه
سنگ هاي ريز و درشت در سطح آن نيز
قابل رويت است كه نشاندهنده قدرت و وسعت سيلاب هاي منطقه مي باشد
– دشت سر
اين عارضه ژئومورفولوژيك به
بخش انتهايي دامنهها كه به صورت كشيده بوده و داراي شيب ملايم و طولاني است اطلاق
ميگردد. نيمرخ طولي آن در بالادست تقعر محسوسي داشته و به سمت پايين دست به سرعت
از مقدار آن كاسته شده و به صورت خط مستقيمي ظاهر ميگردد. ميزان شيب در مجاور
كوهستان حدود 10 درجه بوده و در پايين دست تقريباً از بين ميرود. براي تعيين
محدوده دشت سرها لازم است ابتدا مرز بين كوه و دشت در نقشه توپوگرافي معين گردد و سپس مرز بين سازندهاي سنگي و
كوارترنر از روي نقشه زمينشناسي استخراج شود. بر اساس انطباق دو مرز مزبور محدودههاي
دشت سر معين مي شود و دشت سرهاي عريان و تراكمي نيز از يكديگر قابل تفكيك هستند. محدوده دشت سرها را به كمك نقشه هاي توپوگرافي نیز مي توان
بر اساس فاصله خطوط تراز و درصد شيب مورد نظر تفكيك كرد
تپههاي ماسه بادي ـ نبكاها
به علت وسعت فضا و تنوع نمونهها و حجم قابل توجه، سهم
باد در شكلزايي نواحي بياباني به صورت تراكم تپههاي ماسهاي منعكس ميگردد. تپههاي
ماسهاي كوچكي كه در پناه يك مانع سنگي يا گياهي بوجود آمدهاند از فراوانترين
نمونهها هستند. تپهاي كه بوسيله گياه تثبيت شده باشد نبكا ناميده ميشود. در اثر
قرارگيري بوتهها، درختان و درختچهها در مقابل حركت ماسهها و ليمونها، مقداري
ماسه در پشت آنها تجمع يافته و تلهايي تشكيل ميدهد كه ارتفاع آنها گاهي به چند متر نيز ميرسد و در
بيشتر موارد پيكان ماسهاي متحركي به آن متصل است. حجم پيكانها به حجم تل گياهي
بستگي دارد كه در پناه آن در جهت بادهاي مسلط كشيده شدهاند. اين اشكال اوليه بر
حسب نسبت تراكم پوشش گياهي و فراواني بادهاي ماسهاي در بعضي از نقاط با تراكم
متغير دور هم جمع ميشوند.
گنبدهاي نمكي
به ناهمواريهاي گنبدي شكلي گفته ميشود كه هسته مركزي
آن را نمك تشكيل ميدهد و از عوارض خاص بيابان از ديدگاه ژئومورفولوژي محسوب ميگردند.گنبدهاي
نمكي حاوي هسته نمكي ميباشند كه اطراف آن توسط سنگهاي رسوبي محلي احاطه شده است.
در بيشتر گنبدهاي نمكي سطح فوقاني توسط طبقات رسوبي پوشيده شده و پوششي ميسازد كه
به آن سنگ پوشش گفته ميشود. در برخي از گنبدهاي نمكي ضخامت سنگپوش به چند صد متر
ميرسد. البته برخي از گنبدهاي نمكي فاقد سنگپوش بوده و به سطح زمين رسيدهاند.
دود كش جن
رخساره دود كش جن متشكل از
ستون هاي عمود سنگي است كه در اثر فرسايش و هوازدگي سنگ هاي كنگلومرائي بوجود آمده
است و در اغلب موارد واريزه هاي بلوكي سنگي نيز در اطراف آن تجمع يافته اند.
مخروط افكنه هاي آبرفتي
مخروط افكنه ها سطوح گلاسي
بادبزني شكل با منشأ آبرفتي هستند
كه در محل خروج سيلاب از كوهستان و ورود به دشت تشكيل مي گردد. بدليل تغييرات
انرژي آب و تغييرات سطح اساس نهشته هاي اين رخساره ناهمگن بوده و دانه ها از قطر
هائي با دامنه وسيع برخوردارند . چنين رخساره يا عوارض ژئومرفولوژيكي عمدتاَ در محل خروج دره ها به دشت هاي بزرگ
تشكيل مي گردند .
بطور كلي مخروط افكنه ها در
روي دشت سرها و در مناطقي كه شرايط آب وهوايي، اجازه تخريب و حمل مواد را داده
تشكيل گرديده است. مخروط هاي آبرفتي مخصوص نواحي بياباني و گرم نبوده بلكه در
مناطق سرد و خشك و بعضاً در مناطق مرطوب نيز تشكيل مي شوند. ليكن در مناطق مرطوب
جريان هاي آبي باعث از بين بردن واريزه هاي بالقوه مخروط افكنه مي شوند.
مسيل
مسیل بستر
خشك و عريض رودخانه را شامل
مي شود که
رسوبات آن عمدتاً قلوه سنگي است ليكن در نواحي دشتي وجلگه اي بسترهاي ماسه اي نيز مشاهده مي شود.
– دشت ريگي يا رگ :
دشت
ريگي، رخساره بياباني ديگري است كه در اثر عمل باد یا آب و ابقاء دانه هاي درشت از
طريق تخليه دانه هاي ريزتر بصورت سنگفرش در بخشي از دشت سرهاي فرسايشي پديد مي آيد. در
ميان انواع مختلف پوشش هاي سطحي بيابان ، پوشش سنگفرش يكي از بارزترين ويژگي هاي
بيابان به شمار مي آيد ، پوشش سنگفرش شامل قطعه سنگ هائي است كه ممكن است زاويه
دار يا گرد باشند و غالباً ضخامت كمي دارند برداشت ذرات ريز بوسيله باد ، سبب مي
شود كه ذرات درشت تر در سطح باقي بماند .
ناحيه جزر و مدي حاشيه ساحل
جريانات جزر ومدي معمولا هر12 ساعت يكبار بوجود مي
آيند. بطوريكه در هنگام مد آب بطرف ساحل رفته و در هنگام جزر بطرف دريا باز مي
گردد رخساره فوق الذكر در اثر حمل ذرات ريز مانند رس و لاي بوجود مي آيد سرعت آب
در هنگام مد بيشتر از هنگام جزر است لذا در هنگام جزر انرژي آب كمتر بوده و مقدار
خيلي كمي رسوب را از طرف خشكي به دريا حمل مي كند.
……ادامه دارد …