مهاجرت یا کوچ همواره یکی از واکنش های زیستی موجودات زنده برای حفظ بقاء خود بوده است. موجودات زنده برای زنده ماندن و زندگی در شرایط بهتر به مناطقی که از نظر امنیت و آذوقه امکانات بیشتری داشته است کوچ کرده اند. در این میان درجه آسیب پذیری موجودات زنده متفاوت بوده است و بطور کلی آنها که حساس تر بوده اند و قابلیت تطبیق کمتری با شرایط نامناسب داشته اند زودتر از بقیه رفتن را به ماندن ترجیح می دادند و آنها که از درجه حساسیت کمتری برخوردار بوده اند و یا به دلایلی شرایط کوچ کردن را نداشته اند بالاجبار کوشیده اند با شرایط بد محیطی کنار بیایند و بمانند.
این اصل زیستی همواره کم و بیش پایدار و ثابت بوده است. نگاهی به روند مهاجرت انسان ها در میان کشورها گواه این موضوع است که پس از تغییرات شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، «نخبگان» هر جامعه در صف نخست کوچ کنندگان از هر کشوری بوده اند.
این روزها در کشور عزیزمان ایران پس از کسب رتبه نخست در فرار مغزها، خبرهای دیگری نیز از مهاجرت شنیده می شود. این خبرها را بخوانید:
– مهاجرت آهوان ایرانی به عراق
– پرندگان مهاجر دیگر به ایران نخواهند آمد
– مهاجرت سگ ها از ایران به آمریکا
و جدیدترین خبر : ماجرای پناهندگی دو سگ از ایران به کانادا
هر چند که شاید این اخبار در برابر پدیده فرار مغزها و مهاجرت نخبگان بی اهمیت جلوه کند ولی می تواند هشداری باشد برای آنکه بدانیم روند مهاجرت از نخبگان و انسانها فراتر رفته و به حیوانات رسیده است. حیواناتی که به مراتب از انسانها قابلیت سازگاری بیشتری دارند و یا حداقل آنکه شرایط سیاسی و اقتصادی موجود در جامعه تاثیری بر روند مهاجرت آنها ندارد.
آیا مهاجرت سگ های ایرانی به غرب یک اتفاق ساده است؟! آیا رفتار ما تاثیری در مهاجرت سگ ها داشته است؟! آیا قرار است همچون فرار مغزها در فرار حیوانات نیز صاحب رتبه نخست جهانی شویم؟!