امروز آخرین گفت و گوی داغ سبز و وظیفه ما

1- گفتنش راحت نیست اما امروز هفتاد و چهارمین گفت و گوی داغ سبز و آخرین آن اجرا و پخش شد. ما هم در آخرین دقایق پیش از شروع برنامه متوجه این موضوع شدیم و البته برای ما هم بهت آور بود. یک سال و نیم هر پنجشنبه، استودیوی شماره 3 ساختمان پخش شیشه ای پاتوق فعالان و کارشناسان محیط زیست به همراه من و مهندس محمد درویش عزیز بود و من این پنجشنبه ها را هرگز فراموش نخواهم کرد.  با این وجود مسلما در ادامه ی راه به گونه ای خواهیم رفت که افسوس گذشته را نخوریم.
2- بهار سال گذشته هنگامی که به همراه علیرضا مبینی به دفتر آقای مهندس صحراگرد، مدیر سابق رادیو ایران صدا رفتیم به او گفتم می خواهم برنامه ای بسازم که از این به بعد ایران صدا را به برنامه ی محیط زیستی اش بشناسند. علیرغم پیشرو بودن آقای صحراگرد و علاقه و اهتمامش به کارهای نو – که راه اندازی رادیو اینترنتی ایران صدا از مصادیق آن است- مطمئنم آن روز این حرفم را باور نکرد- این را از لبخندش متوجه شدم. با این وجود کار به جایی رسید که هنوز دوماه از شروع برنامه نگذشته بود که سیل نظرات از جایگاههای مختلف در مورد گفت و گوی داغ سبز به آقای صحراگرد و دیگران رسید تا جایی که صاحب محترم شرکت بهارسامانه – ساپورتر فنی ایران صدا- به ایشان گفت من پنجشنبه ها می روم کنار سرور اصلی می نشینم تا برنامه ی محیط زیستی تان را با سرعت بالا تماشا کنم و بشنوم.
3- محمد درویش دوست و معلم من است و بسیار دوستش دارم. وقتی به پیشنهاد علیرضا با او تماس گرفتم و به تحریریه ایران صدا آمد خودش فکر نمی کرد که این برنامه ادامه پیدا کند،‌هم اینکه در همان زمان یک برنامه ی محیط زیستی با کلی تبلیغات در رادیو ایران شروع به کار کرده بود و بعد از دو قسمت به ناگهان و بدون اینکه حتی به کارشناسانش اعلام کند  تمام شده بود. به همین خاطر بود که درویش زیاد روی گفت و گوی داغ سبز حساب نمی کرد. اما دست مریزادِ بلندی به او و شرفش باید گفت که علیرغم همه ی سختی ها و بی مهری ها و بدحسابی های اداری مرسوم، وقتی جدیت ما را دید مردانه پای برنامه ایستاد و یکی از بزرگترین علت داشتن مخاطبان گسترده،‌ وجود اوست. ایها الناس بدانید و آگاه باشید که آقای درویش برای این برنامه تقریبا هیچ پولی نگرفت.
4- ایده ی نگارنده در شروع این برنامه،‌ نه نهیب به مسئولان ذیربط در حوزه ی محیط زیست – که در ایران محلی از اعراب ندارد- که صرفا خلق ایده در اذهان مخاطبان بود. این خلق ایده از راهی دیگر هم امکان پذیر شد: آشتی فعالان محیط زیست با رسانه ی ملی. در رسانه های دنیا رسم بر این است که شماره تلفن کارشناسانی که در برنامه ها مورد استفاده قرار می گیرند معمولا دست به دست می چرخند و اگر کارشناسی در برنامه ای حضور پیدا کند احتمالا در برنامه های دیگر هم از او استفاده خواهد شد. یکی از اهداف من در گفت و گوی داغ سبز،‌”به صحنه آوردن کارشناسان و فعالان خاموش و مظلوم محیط زیست” بود و باز کردن جا و پایشان در رسانه. تا وسعت بیشتری از آگاهی بخشی را پیش رو داشته باشیم. امیدوارم در این زمینه موفق شده باشم.
5- از همان ابتدا هم انتظار شق القمر نداشتم. با وضعیت سرعت و نفوذ اینترنت در ایران بیش از این هم نمی شد انتظار داشت با این وجود در ابتدای کار با شروع برنامه به دلیل وجود مخاطبان،‌دو مرتبه سایت ایران صدا داون شد! و مجبور شدند در پهنای باند شبکه تغییراتی اعمال کنند.
6- می دانم که اینها هیچکدام هیچ چیز نیست. گفت و گوهای داغ سبز زیادی انجام شد اما همچنان زاگرس در خطر است،‌ تالابها هر روز آلوده تر و خشک تر می شوند و پریشان – که زمانی نگاهبان پریشان سرزمین ایران گفته بودمش- دست به خودسوزی می زند. آلودگی هوا نفسمان را بریده و وضعیت دریاهایمان هر روز خطرناکتر از روز قبل می شود. مدیریت منابع آبی از کار افتاده و پوسیده است و روز به روز به بحران دهشت بار کم آبی و بی آبی نزدیک می شویم. در حال دریاچه ی ارومیه بهبودیی مشاهده نمی شود و آب زاینده رود همچنان برای صنایعی چون لاستیک سازی به هدر می رود و زاینده رود،‌ قلب اصفهان،  خشک است. هنوز نتوانسته ایم از حق قانونی و طبیعیمان از هیرمند بهره ای ببریم و هامون خشک است و ساکنین کشاورز و گاودار زابل،‌ ورشکسته. ساکنین پایین دست رودخانه ها به شهرها مهاجرت کرده اند و کارگری می کنند و جز خدا کسی به فکرشان نیست.  هنوز خوزستان آلوده ترین منطقه ی جهان است و انگار خاک توی چشم خورشید “سرزمین خورشید” پاشیده اند. زمین ها یک به یک در این سرزمین فرونشست می کنند:‌از شمال پر آب تا دشتهای رفسنجان. و این یکی از همه خطرناکتر است چراکه دیگر قابل بازگشت نیست…
همه ی اینها و بسیار بیشتر از اینها اتفاق می افتد و ما جز گفتن و گفتن و گفتن تا پایان عمر چه می توانیم کرد؟

7-

ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم می رسیم و آنگاه خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد

امیدوارم گفتن های ما پیش از آنکه تمام کننده ی حجت بر مسئولان این فجایع و قضاوت بر تباهی اجسادمان شود،‌ گشاینده ی دریچه هایی باشد برای سیل آگاهی عمومی و اراده ی جمعی بر حفاظت از زمینِ مادر. متشکرم از تمامی کسانی که مرا در این راه یاری کردند. محمد درویش، علیرضا مبینی، مهدی کاروند، علی جعفری،‌ مژگان اصغری،حیدر صفدری، سهراب ستایش منش،‌مازیار دشتبان و بقیه ی دوستان ایران صدا. و متشکرم از شنوندگان و بییندگان دلسوز ومهربان برنامه که انرژی آنها مرا در این راه پیش برد. گفت و گوی داغ سبز تمام شد اما گفت و گوهای داغ و سبز ما – چه در کوچه و بازار و خانواده،‌ چه در فضای مجازی و چه پشت میکروفون رسانه ها-  ادامه خواهد داشت. به حرمت جنگلهای شمال و بلوطهای زاگرس،‌ به حرمت آبها و پرندگان و پلنگهای میهن،‌ به حرمت خون کسانی که در دفاع از زندگی بر زمین ریخته شد و به حرمت قلب کسانی که در این راه دق کردند هر روز صبح یک دقیقه سکوت کنیم.

حر منصوری (دیده بان میانکاله)

و امروز ما بعنوان عضوی از خانواده بزرگ دوستداران طبیعت این مرز و بوم وظیفه داریم  تلاش کرده تا از اتمام برنامه از طریق اطلاع رسانی و پیگیری جلوگیری کرده تا مقداری از  زحمات این دوستان مخصوصا احمد پازوکی عزیز و استاد محمد درویش را پاسخ بگوییم . لطفا همه اطلاع رسانی کرده و در وبلاگها و گروهای مختلف شیر کنید .

Posted in: دسته‌بندی نشده