این پنجشنبه، چهلمین گفت و گوی داغ سبز اجرا می گردد



به متافیزیک اعداد اعتقاد ندارم اما بعضی از اعداد نمادند. "چهل" نماد پختگی است و پنجشنبه ی این هفته یعنی پنجم خرداد ماه 90، چهلمین گفت و گوی داغ سبز در استودیو ایران صدا اجرا و پخش خواهد شد.
اقبال من در طول این چهل برنامه، آشنایی و کار کردن با افرادی بود که هرکدام در جایگاه خودشان افراد شایسته ای بودند.
لازم به یادآوری نیست که ستون اصلی برنامه، محمد درویش است. سواد آکادمیک، تجربه و اطلاعات به روز از وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی ایران به همراه قابلیت های گفتاری درویش، از او یک کارشناس متبحر که می توان به او تکیه کرد ساخته است. بگذریم که او را در زندگی شخصیم "استاد" خودم می دانم چراکه دریچه های جدیدی از دنیا را به روی من گشود...به دلیل پراکندگی موضوعی ِ زندگیم گهگاه آنطور که باید و شاید فعالیت نکرده ام و یا مهمانها تا دقیقه ی نود مشخص نمی شدند؛ و در اکثر اوقات درویش با صبوری از کنار قصورهای من و همکارانم گذشته است. از او متشکرم.
علیرضا مبینی، برنامه ساز خوش ذوق رادیو ، معلم من در برنامه سازی است و همو بود که مرا تشویق به شروعِ این برنامه نمود. هیچگاه در طول این چند سالی که او را می شناسم و به نوعی، جزو تیم او بوده ام، راجع به هیچ پیشنهاد مبتکرانه ای از او "نه" نشنیده ام. همیشه مشوق طرحهای نو و موضوعات انتقادی است و یکی از بهترین خصوصیاتش این است که هیچوقت شعار نمی دهد. از پشتگرمی او به خاطر این برنامه ممنونم.
مهدی کاروند که معرف حضورتان هست. سردبیر تارنمای فارسی که انصافا برنامه ی متفاوتی است. به چشم دیده ام که عوامل فنی پخش و یا استودیوهای مجاور ایران صدا گاهی به استودیوی ایران صدا می آیند تا برنامه را بشنوند. علاوه بر خلاقیتی که دارد، در جلسات ایران صدا، اوست که از موضوعات گفت و گوی داغ سبز و محتوای آن در برابر مدیران و کارشناسان تولید دفاع می کند. مهدی کاروند در صحنه ی گفت و گوی داغ سبز حضور ندارد اما قسمت بزرگی از بار برنامه بر دوش اوست. سپاس از او.
علاوه بر این عزیزان، عوامل تولید برنامه نیز هرکدام گوشه ای از مسئولیت برنامه را بر عهده دارند که بدون تعارف، بی وجود آنها گفت وگوی داغ سبزی در کار نبود. هدی مرادی و مازیار دشتبان از آن جمله اند.

................................................................

شکسته دل تر از آن ساغر بلورینم
که در میانه ی خارا کنی ز دست رها

مدتها پیش از آن روز که تصمیم به آغاز این برنامه گرفته شد نگران منابع طبیعی سرزمین ایران بودم و تصمیم داشتم فارغ از گرایشات سیاسی - که غالبا به سرخوردگی و انفعال می انجامد- تلاشی در جهت بهبود محیط زیست ایران انجام دهم. در طول یک سال گذشته، چهل گفت و گوی چهل دقیقه ای با برجسته ترین کارشناسان و فعالین محیط زیست ایران داشته ایم - موضوعی که در رسانه ی ملی بی سابقه است- و عجبا که در خطرناک ترین و سیاه ترین دوران تاریخ این سرزمین برای محیط زیست و منابع طبیعیمان هستیم. نباید ناامید بود اما در این وضعیت "بحران زده" که هیچ کورسویی از  بهبود نمایان نیست، بپذیرید و بر ما مگیرید اگر چارچوب برنامه تغییری نمی کند، اگر هر هفته از ابداع و ابتکار و سورپراز رسانه ای خبری نیست، اگر حاصل کار ما، یک گفت و گوی ساده است. ببخشید اگر می آییم، گفتگو می کنیم و می رویم. آیتم سازی، گزارش مردمی، انتخاب موسیقی، تکه پرانی  و بطور کلی،"طنازی رسانه ای" در این وضعیت بغرنج، لااقل برای بنده مضحک به نظر می رسد. چنان برنامه های خوش آب و رنگی با حال و هوای محیط زیست ما تناسبی ندارد.
با این حال، این "آب باریکه" را فقط به هوای امید دادن به دوستان دور و نزدیک، عزیزان خوش قلبی که در ایران و سایر نقاط جهان دغدغه ی ایران را دارند نگاه داشته ایم. تا اگر جایی در خانه یا محل کار درتنهایی نشسته اند و گفت و گوی ما را می شنوند دلشان قرص شود که کسی یا کسانی، دور یا نزدیک، هم گریه ی آنانند.

.........................................................................

پی نوشت: پیامک برنامه فعال است. نظرات و پیشنهاداتتان دلگرممان می کند. 300001386