اهواز – خبرگزاری مهر: کمی دورتر از شهر اهواز و در شهری به نام ویس با حرکت به سمت شرق، به روستاها و زمینهایی می رسید که کشاورزی آنها به علت نبود آب در حال نابودی است در حالیکه این مکان فاصله ای کمتر از پنج کیلومتر با رودخانه کارون دارد.
به گزارش خبرنگار مهر، در این مسیر که طی مدت اخیر دارای جاده آسفالته شده زمینهایی به چشم می بینید که با وجود شخم زدن به شوره زار تبدیل شده اند و این موضوع، علتی غیر از نرسیدن آب به این زمینهای کشاورزی ندارد اما جالب اینجاست که روزگاری بهترین هندوانه، سبزی و صیفی جات کشور در این نقطه دور افتاده از استان خوزستان به تمام کشور عرضه می شد ولی اکنون برداشت نمک می تواند شغلی نه چندان سودآور و جانشین برداشت گیاهان مختلف باشد.
در این مسیر شما زمینهایی که را می بینید که از یک آبادی محض به نقطه ای رسیده اند که در حال تبدیل شدن به بیابان و شنزار است و در کنار آن خانه هایی متروکه را خواهید دید که بی شک ساکنان آن به علت نابودی زمینهای کشاورزی که شغل آبا و اجدادیشان به شمار می رود از آن مناطق به سایر شهرهای اطراف کوچ کرده اند و به قول برخی مدیران شهری، مشکل به نام حاشیه نشینی را به وجود آورده اند.
در ابتدای این مسیر مزارع فراوانی وجود دارد که سبز و خرم هستند زیرا آب به وسیله کانالهایی به این مسیرها رسیده است ولی بعد از طی مسافتی کوتاه به سرزمین عطشناکی می رسید که کشاورزی در آن رو به مرگ است زیرا دیگر آب آن کانالها به این نقطه نمی رسد و مردم به اجبار از طریق حفر چاه، زمینهای خود را آبیاری می کنند ولی اغلب چاه های حفر شده دبی مناسبی ندارند و تنها برای چند ساعت از شبانه روز و آن هم با وسیله پمپ آب جوابگوی نیازهای ضروری مردم هستند.
وجود نمک در زمینهای که قبلا محل کشاورزی بود
در این مسیر که انتهای آن به جاده اهواز – رامهرمز می رسد حدود ۱۶ روستا وجود دارند که اغلب به علت نبود آب یا متروکه شده اند یا جمعیت آنها به حداقل ممکن کاهش یافته و برخی از روستاها نیز تنها مامن کشاورزان برای کار و خواب و نه برای زندگی خانوادگی هستند.
تمام این موارد تالم برانگیز که هویت منطقه ای را به نیستی تبدیل کرده و کشاورزان خوش مشرب و خوش صحبت با آن زمین های فراخ و خرم را در خانه ها ۷۰ متری در شهرها همجوار محبوس کرده یک سئوال اساسی در ذهن ایجاد می کند. آیا رساندن آب به این روستا و این کشاروزان سخت و پرهزینه تر است یا انتقال آب به فلات مرکزی ایران.
این سئوال را اکثر مردم خوزستان از دولت و وزارت نیرو که قصد دارد با خرج چند هزار میلیارد تومان و ایجاد تونلهایی عظیم آب کارون را به استانهای اصفهان و کرمان منتقل کند دارند که چرا این لطف و محبت دولت و این هزینه های سرسام آور به روستاهای کنار رودخانه کارون که از لحاظ طبیعی و خدادادی و اکوسیستمی حقی به مراتب بیشتر برای استفاده از آب کارون دارند نمی رسد.
زمینهای کشاورزی که به علت نبود آب به بیابان تبدیل شده اند
شیخ منصور که در روستایی به نام عصوان، زمینهای اجدادیش را رها نکرده و همچنان به کشاروزی ادامه می دهد، وقتی از گونه ای از درخت موجود در باغش سئوال می کنم می گوید: «این درخت زیتون است» و ما که فکر می کردیم زیتون را تنها باید در استانهای شمالی و کشورهای دیگر مثل اسپانیا و فلسطین دید، حسرت و دردمان بیشتر می شود که اگر آب کارون به خوبی به این مناطق می رسید در کنار اهواز هم می توانستیم شاهد سبز شدن درختان زیتون باشیم.
وی می گوید: اگر آب بود بخش عظیمی از زمینهایم که اکنون به کشت گندم و جو اختصاص یافته را به کشت زیتون اختصاص می دادم ولی آب نیست. حتی کشت جو و گندم نیز به برداشت محصول منجر نمی شود و معمولا نصیب گوسفندان روستا می شود ولی می نمی توانم این پیشه آبا و اجدادیم را رها کنم.
زمین های اطراف روستا به کلی خشک شده است
شیخ منصور که هم اکنون با خانواده اش در شهر ملاثانی زندگی می کند در خصوص ترک روستا می گوید: زمانی که بچه بودیم این روستا دارای ۱۵۰ خانوار بود ولی اکنون تنها ۲۰ خانه که آنها هم متروکه و نیمه متروکه هستند است. متاسفانه امکانات مناسب زندگی در این روستا فراهم نشده برای نمونه چندی قبل یک نفر اینجا مجروح شد ولی تا به بیمارستان شهر رسید فوت کرد در حالیکه میشد آن را نجات داد.
وی عنوان کرد: آب هم به خوبی به روستا نمی رسد و مجبوریم آب را با تانکر بخریم که مشکل ساز است. چندی قبل یک موش در چاه آب یکی از همسایه ها افتاد که باعث مرگ ۶۰ راس گوسفند آنها شد.
شیخ منصور می گوید: زمانی که در همین روستا دو مغازه قصابی بود که نشان از رونق روستا داشت ولی مرور زمان و بی آبی، روستا را به شهر ارواح تبدیل کرده است. کاش آب بود تا دوباره زراعت کنیم و روستا را احیا کنیم. زمانی براشها به حدی بود که ما با استفاده از آب باران و کشت دیم زمینهای آبادی داشتیم.
به علت نبود آب، کشت مردم نصیب گوسفندان می شود
وی عنوان می کند: چاه های آب هم دبی پائینی دارند و این امر باعث شده جوابگوی اندک درختان ما هم نباشد ولی همین چاه ها به علت برداشت آب سفرهای زمینی، زمینهای روستا و البته روستاهی اطراف را در حال تبدیل کردن به ماسه زار و بیابان است و این امر روز به روز در حال گسترش و افزایش است ضمن اینکه همین چاه ها هم به علت ماسه ای بودن زمینهای منطقه هر سه ماه یک بار با هزینه ای گزاف باید از وجود ماسه تخلیه شود.
یکی از همسایه ها هم می گوید: چندین سال است که درختان خرمایی کاشته ایم ولی محصول آنها به آن اندازه نمی رسد و به صورت نارس (به زبان عربی حبابوک) باقی می ماند زیرا آب کافی به درختان نمی رسد و همین که آنها سبز مانده اند جای شکرش باقی است.
مردمی که هنوز با هزار آرزو در روستا مانده اند
منصور محسنی می گوید: هشت سال قبل که به روستا بعد از متروکه شدن برگشتم و درختی کاشتم همه به من خندیدند ولی من ثابت کردم زمینهای روستا آنقدر مرغوب است که می توان با کمی همت و وجود آب آنها را آباد و خرم کرد.
شیخ منصور می گوید: آب به ما برسانند قول می دهم این زمینهای بیابانی را به مزارعی سبز و خرم تبدیل کنم که هر عابری با دیدن آن احساس خوشحالی کند. حتی زیتون هم می کاریم فقط آب برسانند.
مهمانوازی هنوز جزئی جدایی ناپذیر از زندگی مردم روستا است
و قصه تلخ انتقال آب کارون با وجود تمامی استدلالهای منطقی و کارشناسی مهندسان آب خوزستان و نمایندگان استان در مجلس مبنی بر نابودی استان خوزستان در صورت تحقق این امر، همچنان به عنوان یکی از طرحهای اولویت دار وزارت نیرو روی میز وزیر قرار دارد اما چگونه است که دولت برای انتقال آب به فلات مرکزی اعتبار کافی در اختیار دارد ولی درخت زیتون شیخ منصور در پنج کیلومتری رودخانه کارون باید از بی آبی ثمر ندهند و درختان نخلی که از بی آب محصول شیرینشان را از مردم روستای عصوان دریغ می کنند.
گزارش: علی نواصر