دکتر کردوانی و موضوع سد سازی

دکتر پرویز کردوانی، چندی پیش درباره ی دریاچه ی اورمیه گفت که این دریاچه در حال مردن است، مردن آن طبیعی است، و این مردن جاذبه ای است که جا دارد گردشگران برای تماشای آن به منطقه بروند. دکتر کردوانی، چندین سال است که عنوان “استاد نمونه” ی دانشگاه تهران یعنی قدیمی ترین و معتبر ترین دانشگاه کشور را دارد؛ سخنان او از رسانه های گوناگون پخش می شود و از سوی دستگاه هایی مانند وزارت نیرو (مثلا در تایید طرح های سد سازی و انتقال آب) مورد ارجاع قرار می گیرد. در مجموعه یادداشت هایی که در نقد دکتر کردوانی می نویسم، قصد دارم نشان دهم که گاه چگونه ممکن است فقط شنیدن نام یک استاد یا پیش کسوت، بدون دقت در نوشته ها و کارنامه ی او، القا کند که گفته های او درست اند! از سوی دیگر می خواهم بگویم که استادان دانشگاه و دیگر کارشناسان هم جزئی از جامعه هستند و ممکن است که تحت تاثیر منافع شخصی، اثر سوء ستایش های بی مورد، دور ماندگی از پژوهش، نداشتن روحیه ی نقادی، و عوامل دیگر، واقعیت ها را به گونه ی دلخواه خود تفسیر کنند یا در تشخیص پاره ای از مساله های روشن اشتباه کنند.

در ادامه ی یادداشتی که در روز 15 آبان نوشتم، مطالب دیگری تقدیم می گردد:

دکترکردوانی، نکته های انتقادی هم در مورد طرح های دولتی انتقال آب بیان کرده است، اما این گونه بحث های او بسیار زود گذر و بدون برخورد با چرایی چیره شدن “تفکر ساخت و ساز گرا”در موضوع آب بوده است. در عین حال، هرجا که انتقادی کم رنگ درباره ی سد و انتقال بین حوزه ای آب کرده، بلافاصله طرح های خودش را باز هم بر پایه ی سد سازی و کشیدن کانال های طولانی مطرح کرده است. برای نمونه، در مورد طرح های انتقال آب از کارون می نویسد: «اگر […] فرهنگ گرفتن آب از آن رواج پیدا کند، بدون شک زمانی می رسد که خوزستان، خود از نظر آب در مضیقه قرار خواهد گرفت. با اجرای چنین برنامه هایی آن هم با هزینه های بسیار سنگین، یک منطقه مشکلش تا حدودی حل می شود، ولی برای منطقه ی دیگر تعادل و توسعه ی پایدار آن به هم خورده و از نظر آب مشکل پیدا می کند […] نگارنده معتقد است باید در این برنامه تجدید نظر بشود و با مختصر تغییراتی در آن […]. نگارنده معتقد است که به طور حتم انتقال آب از غرب به مناطق میانی و حتی دور ترین منطقه یعنی شرق کشور باید صورت گیرد […]»(21). در ادامه، کردوانی همان گونه که چند صفحه پیش تر گفته، توضیح می دهد که در غرب کشور آب های زیادی داریم که به عراق می روند یا به خلیج فارس می ریزند و به ویژه در فصل زمستان «هدر می روند»، و باید این آب های اضافی در زمستان را به مناطق دیگر کشور، تا سیستان و بلوچستان، برد تا با آن به پر کردن «استخر» ها و تقویت سفره های آب زیر زمینی پرداخت. او به همین ترتیب، نسخه ای هم برای انتقال آب از «صفحات پر آب شمالی» به استان سمنان می پیچد. آن چه که در نوشته های کردوانی به کلی از آن غفلت شده، این است که می توان در هر منطقه، توسعه (شامل افزایش تولید کشاورزی و صنعتی، ساخت و ساز، افزایش جمعیت، و…) را بر پایه ی ظرفیت برد یا توان بوم ساختی محیط پیش برد یا در صورت ناتوانی در این کار، از بارگذاری اضافه بر منطقه (در درجه ی نخست: افزایش جمعیت) جلوگیری کرد. همچنین، نقش سیلاب های طبیعی و آورد فراوان زمستانه و بهاره ی رودها در تقویت سفره های آب زیر زمینی حوزه ی خود، در تقویت پوشش گیاهی، در پر آب کردن تالاب ها، در شستن نمک های سطح خاک و غنی کردن خاک های ضعیف با مواد آلی، و در حفظ تعادل شیمیایی آب های ساحلی و در نتیجه حفظ ذخیره های ماهی…، در نوشته های کردوانی به کلی نادیده گرفته شده است. به این ترتیب، او همچنان یک مدافع بی چون و چرای عملیات سازه ای در مدیریت منابع آب باقی می ماند، و به این ترتیب چند ده صفحه از یک کتاب خود را به شرح فایده های سد و کانال اختصاص می دهد، اما حتی یک مورد از اشکالات طرح های سد سازی را بیان نمی کند(22).

پی نوشت

 

21) کردوانی، پرویز. کویر (نمکزار) بزرگ مرکزی ایران… صص 259- 258

 

22) برای مثال، صفحه های 91 تا 140 کتاب منابع و مسایل آب… با آن که با تیتر «احداث سد و مسایل سد سازی» نوشته شده، اما در آن هیچ اشاره ای به مصیبت هایی که سد سازی، با به زیر آب بردن مراتع و زمین های کشاورزی، با بی خانمان کردن مردمی که بر اثر سد سازی جابجا می شوند، با کم کردن آب در پایین دست، با خشک کردن تالاب ها و مصب ها، و… به وجود می آورند، نکرده است.