اصل مطلب :
گمان نميبرم كه در دنياي امروز، شهروندي از ساكنان دهكده جهاني را بتوان يافت كه تاكنون نام دوبي را نشنيده باشد و در افسون رشد شتابان اين سرزمين بياباني، انگشت حيرت به دهان نگرفته يا دستكم، اسير تبليغات گسترده و فرامنطقهاي اين اميرنشين نشده و به فكر فرو نرفته باشد؛ اميرنشيني كه دو دهه است با شعار: «ما ميسازيم، آنها خواهند آمد» تمامي پندارينههاي مدرن توسعه را به چالش گرفته و ميخواهند ثابت كنند، توانمنديهاي بومشناختي طبيعت در هر قلمرو سياسياي، هرگز محدوديتي در برابر توسعه و ظرفيت پذيرش ساكنان آن ايجاد نخواهد كرد؛ آموزهاي كه در صورت اثبات ميتواند به يكي از بزرگترين تهديدهاي محيطزيستي جهان بدل شده و ضريب پايداري بومشناختي (اكولوژيكي) كرهزمين را به شدت كاهش دهد. تجربه ساخت بزرگترين تفريحگاه جهان در لاسوگاس آن هم به بهاي نابودي كامل بومسازگان (اكوسيستم) كمنظير جلگه رودخانه كلرادو، شايد الگويي ناميمون براي رهبران متمول دوبي به وجود آورده كه اگر آمريكاييها توانستند با ضرب پول و تزريق فناوري و ساخت سدي غول پيكر به نام هوور نظام آبشناختي (هيدرولوژيك) رودخانه كلرادو را تغيير داده و روي صحراي نوادا شهري را بنا كنند كه شايد يكي از پرمصرفترين شهرهاي جهان باشد، چرا ما نتوانيم روي ناهمواريهاي ماسهاي و دشتهاي سوزان و هموار خود آن تجربه را تكرار كنيم؟ ما كه پول بيشتري هم داريم! نداريم؟ چنين است كه اينك دوبي به سكونتگاهي بدل شده كه بيشترين تراكم مراكز اقامتي، گردشگري، تفريحي و تجاري را در جهان دارد. سرزميني كه بزرگياش برابر يكسيام استان فارس است، اما حجم سرمايهگذاريهاي صورت گرفته در آن، قابل مقايسه با هيچ منطقهاي در ايران، خاورميانه و حتي اغلب نقاط جهان نيست. اينك دوبي صاحب كلكسيوني از «ترين»هاست؛ ترينهايي چون بلندترين آسمانخراش جهان، بزرگترين پيست اسكي مسقف جهان، گرانترين رستورانها و هتلهاي جهان، عظيمترين بازارها و فروشگاههاي جهان و... پهناورترين جزاير مصنوعي جهان و اينها همه در سرزميني بنانهاده شده كه به گواه آمارهاي نهادهاي بينالمللي وابسته به سازمان ملل متحد به همراه، كويت، نوار غزه و قطر در شمار چهار كشوري در جهان طبقهبندي ميشوند كه سرانه آب شيرين قابل دسترس براي شهروندانشان حتي به يكصد متر مكعب در سال هم نميرسد. در حالي كه ميانگين اين رقم در جهان بيش از 7600 مترمكعب در سال است. يادمان باشد كه در طول نيم قرن اخير، 37 مورد خشونت و جنگ بين كشورها بر سر آب رخ داده كه فقط هفت مورد آن مربوط به خاورميانه نبوده، اين در حالي است كه تنها در طول يك دهه اخير نام 24 كشور جديد وارد سياههاي شده كه مردمانشان در شرايط تنش آبي قرار گرفتهاند؛ مردماني كه اغلب در خاورميانه سكني دارند، زيرا بانك جهاني در گزارش سال 2007 خود تاكيد كرده كه ذخاير آب شيرين منطقه خاورميانه نسبت به سال 1960 ميلادي بيش از يكسوم كاهش يافته است. همان گزارش ميگويد جهانيان در طول 15 سال (1987 الي 2002) افزون بر سههزارو 807 ميليارد و 400ميليون مترمكعب از اندوختههاي آب شيرين خود را از دست دادهاند. در حقيقت، مجموع ذخاير آب شيرين در خاورميانه، عرصهاي كه 14درصد سهم خشكيهاي جهان را به خود اختصاص داده، فقط دو درصد است و در اين ميان، كشورهايي نظير كويت، قطر، عربستان و امارات متحده عربي، تقريبا تمامي آبهاي موجود در آبخوانها و سفرههاي آب زيرزميني و حتي آبهاي فسيليشان را مصرف كردهاند.
به همين دليل، چارهاي جز استفاده روزافزون از آب شيرينكنهاي برقي و خورشيدي براي تصفيه و شيرين كردن آب خليجفارس ندارند. روش بسيار پرهزينهاي كه به انباشت زبالهها بسيار خطرناك از باقيمانده مواد موجود در اين دستگاههاي آب شيرينكن منجر ميشود كه هنوز عملا هيچ روش علمي و پايداري براي دفع بهداشتي يا بازيافت آنها ابداع نشده و اغلب به همان شكل خطرناك در بيابانهاي مركزيشان دفن ميشوند تا پس از چندي در هيبت ريزگرد و گردوغبار دوباره بر سروروي مردمان خاورميانه بنشينند!