هدیه تهرانی نیکی کریمی و محیط زیست

این فیلمنامه رو باید یه روزی تمومش کنم …فعلا فقط خودم میتونم پلان های مختلفشو ببینم… سکانس 1 ،زمان تابستان سه بعد از ظهر ،محل روبروی یک فروشگاه گوشت و مرغ فروش توی خیابان ظفر… زن و مرد چاقی که یک عالمه گوشت و مرغ خریده اند از فروشگاه میان بیرون و بی اعتنا به گربه ای که میو میو میکنه رد میشن…بعد یه خانمی که چند بسته مرغ و جگر مرغ خریده از فروشگاه میاد بیرون …یه تیکه جگر مرغ میاندازه برای یه گربه خوشگلی که توی پیاده رو نشسته …میگه من نمیدونم این