خب خب رسیدیم به جای خوبی که من در آذر ماه ۱۳۸۸ با هزاران درد و رنج بر سبیل کیبرد نواختم و فریاد زدم. حدود ۱۷ ماه از زمانی که متولیان امر در سازمان تحقیقات کشاورزی و وزارت کشاورزی و خصوصا روسای محترمی چون جناب دکتر پرهمت و دکتر خلقانی بر امر گران سنگ و هزینه بر تفکیک مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری به دو پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری و مرکز تحقیقات کم ابی و خشکسالی رای دادند و بدون در نظر گرفتن بسیاری از مسائل و حتی هشدارهای داده شده از طرف اعضای هیئت علمی مرکز تحقیقات آبخیزداری، همه را در منگنه تفکیک قرار داده و هزاران توجیه آوردند که باید مرکز تحقیقات کم آبی و خشکسالی ایجاد شود و ولاغیر و حتمن هم باید از امکانات موجودی که قانونن و اصولن به پژوهشکده می رسید استفاده کند و حتی پستهای موجود را هم برای این مرکز تازه متولد شده ای که به ظاهر می باید ارث خور نامشروع مرکز تحقیقات آبخیزداری باشد نگهداشتند و خلاصه باعث شدند تا اینگونه متون در حضورشان خوانده شود.
آری مرکز پا به عرصه وجود نهاد و خود را همان مرکز تحقیقات آبخیرداری دانست که اسمش عوض شده است! بخشهای جدید بدون داشتن کارشناسان مجرب در تخصصهای مورد نیاز تشکیل و طرحهایی که قاعدتن باید در همان پژوهشکده تدوین و اجرا می شد به زور به این مرکز نوپا سپرده شد.
ما اطاعت امر کردیم و این حقیر هم با تمام مخالفتی که داشتم در همان مرکز تحقیقات کم آبی و خشکسالی ادامه فعالیت دادم. شرمنده ام که مجبور بودم بدون داشتن تخصص در بحث خشکسالی معاونت بخش خشکسالی مرکز را یدک بکشم. بگذریم که علی رغم اینکه در ابتدا قول داده بودند سیستم تغییر چندانی نمی کند ولی عملن هر چه هیئت علمی در مرکز بود یا رییس شد یا معاون بخش! بگذریم که مجبور بودیم بسیاری از چیزهایی را که نمی شناختیم و بلد نبودیم با انواع و اقسام روشها به ارباب رجوع داخلی و خارجی غالب کنیم.
البته نمی توانم متذکر نشوم که پایگاه خشکسالی که از دوره مرکز تحقیقات آبخیزداری باقی مانده بود همچنان کار خود را می کرد و کارشناسان زحمتکش آن بدون درنظر گرفتن اتفاقات دور و بر سعی در انجام کارهای روتین خود بودند. ولی …. در هر صورت اذهان مشغول بود. مدتی طول کشید که رسمن از لحاظ مالی و اعتباری و همچنین اداری دو پژوهشکده و مرکز از هم جدا شوند و تازه به دلیل یکی بودن مکان آنها مسائل و مشکلات بسیاری از نحوه تمیز کردن سرویسهای بهداشتی گرفته تا سرویس گیری از بخشهای فنی که حالا در اختیار دو ارگان بود و همه باید از آنها استفاده می کردند. چه مشاجره ها که پیش نیامد. چه زمانی که برای انجام کارها تلف نشد. چه دوستانی که پس از ۱۷ سال دوستی و همکاری در کنار هم حالا پشت سر هم شایعه می ساختند و همدیگر ار مسخره می کردند و برای هم کری می خواندند. چه پروژه هایی که می توانست به یک ارگان واحد کمکهای شایان توجه بکند که حالا به خاطر دو تا شدن و رقیب شدن آنها به هیچکدام تعلق نمی گرفت. چه پیشنهادهایی که به بعضی هیئت علمیها نمی شد که بیایید و درخواست انتقال بدهید تا سازمان سرخود شماها را ببرد و دست مرکز در پوست گردو می ماند. بشتابید…خلاصه……
آری همه اینها در یک زمان ۱۵ ماهه اتفاق افتاد و کارها کج دار و مریض به جلو می رفت. تازه می آمد که مثلن کارها صورت عادی خود را بگیرد و بودجه ها به موقع به طرحها برسد و بالاخره به غیر کری هایی که دوستان قدیم و رقیبان جدید پشت سر هم می خواندند، کم کم مسائل به بوته فراموشی سپری می شدند و فقط آدمهای سمجی مثل من باز هم غرهایی را می زدند.
سال ۸۹ که سپری شد کم کم زمزمه ادغام و کوچک کردن ادارات و مراکز پیش آمد. بحث ادعای وزارت علوم بر تصاحب سازمان تحقیقات و پژوهشکده هایش. بحث کوچک کردن سازمان عریض و طویل تحقیقات کشاورزی تا حد یک اداره کل فقط برای رتق و فتق امور اعضای هیئت علمی! بحث ادغام مراکز تحقیقاتی استانها در سازمان جهاد کشاورزیهای استان. خلاصه در این وضعیت بلاتکلیفی کلیت تحقیقات در وزارت کشاورزی ناگهان بحث ادغام این دو گل نوشکفته پیش آمد. عجب! یعنی واقعن متولیان امر به این مسئله رسیدند که این دو نباید جدا می شدند؟ یعنی واقعن بر میگردیم به وضعیت اول؟ آه خدا را شکر. آیا می توانیم قدرت مرکز تحقیقات آبخیزداری را در قالب پژوهشکده دوباره ببینیم؟ یعنی ارزوی دیرینه خود را؟
آری شایعات به واقعیت تبدیل شد و حکم وزیر محترم و هیئت امنای سازمان تحقیقات کشاوری این امر را صحه گذاشتند. و بالاخره امروز به طور رسمی این امر به وسیله معاونت محترم وزیر و رییس سازمان تحقیقات کشاورزی به کارکنان اعلام و مراتب ادغام آغاز گردید.
نمی دانم باید باز هم بنویسم و دایی جان ناپلئون وار غر بزنم و همه مشکلات و مسائل پیش آمده را به گردن این و اون بیاندازم و یا ساکت شوم و بپذیرم آنچیزی را که هنوز هم ادامه دارد. مرکزی که با توجیهات بسیار و حتی برخوردهای کلامی آنچنانی در برابر مخالفانش تشکیل شده بود با همان توجیهات ولی در جهت عکس در پژوهشکده ادغام شد. به همین راحتی!
فکر کنم سوالات بسیار زیادی برای این دوره ۱۵ ماهه وجود داشته باشد. در اینکه زحمات بسیار زیادی برای تشکیل پژوهشکده و فعال شدنش به وسیله آقای دکتر خیر خواه رییس محترم فعلی پژوهشکده و معاونت محترم وزیر جناب آقای دکتر پرهمت کشیده شده است شکی وجود ندارد ولی آیا این بهتر نبود در همان ۱۵ ماه پیش به نتیجه ای که الان رسیده ایم می رسیدیم؟ آیا محاسبه کرده ایم که هزینه این ۱۵ ماه تأخیر چقدر می شود؟
آری مرکز تحقیقات کم آبی و خشکسالی با آنچه که داشت و نداشت در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری ادغام گردید که باید این امر صورت می گرفت. ولی آیا می دانید همین امر مجددا چه مسائلی را به دنبال داشته و دارد؟ می دانید که همین جداسازی حداقل تا پایان سال گریبانگیر کارکنان و هیئت علمی را خواهد گرفت؟ می دانید هم اکنون گروههای پژوهشکده که خود روزی با همکاران خود در مرکز کم آبی و قبل از تفکیک پالوده می خوردند حالا بامنت برخورد می کنند و پرسشنامه پر می کنند که چه کسانی را در خود بپذیرند و چه کسانی را نپذیرند؟ آیا می دانید متلکها شروع شده و …….
نه نه نه !!
بهتر است از این مشکلاتی که بعد از این داریم فعلن صحبتی نکنم. برای یکبار هم که که شده ذات دایی جان ناپلئونی و ارادت خود به نظریه تئوری توطئه را به کناری بگذارم و خوشبینانه ببینم.
در هر صورت در اینجا وظیفه دارم صمیمانه از اعضای هیئت امنای سازمان تحقیقات کشاورزی ، شخص معاونت محترم وزیر جناب آقای دکتر پرهمت و کلیه متولیانی که امر بر این ادغام دادند سپاسگزاری کنم.
بهتر است فرض کنم که همه مشکلات حل شده و ما در ۱۵ ماه پیش قرار داریم. (به قول درویش) نداریم؟