محیط زیست؛ یک مسئله ی امنیتی


این یك گزاره
اثبات شده است: اگر كنشگرانِ محیط زیست می‌خواهند تاثیرگذار باشند باید
اهداف موردنظرشان را با مفاهیم زیر پیوند بزنند: مفاهیم اقتصادی، مفاهیم
سیاسی، مفاهیم اجتماعی.

ارتباط
انسان و محیط زیست با این مفاهیم پیوند خورده است و رسالتِ كنشگرِ محیط
زیست، استخراجِ این ارتباط از هزاران بود و نبود و باید و نباید دیگر و
بازتولید آنها به عنوان یك تابو، ‌یك سمبل یا یك هدف گسترده اجتماعی است.
این‌گونه است كه محیط زیست در اقتصاد با مفهوم توسعه پایدار و حسابداری سبز
بازتولید می‌شود، در سیاست به احزاب سبز و تبدیل خواست عمومی به خواست
سیاسی و اراده سیاسی منجر می‌گردد و در جامعه، خاستگاه‌های چالش‌های
اجتماعی را پیش روی شهروندان می‌گذارد. اما از بطن این سه مفهوم، مفاهیم
جدیدی بر می‌آید که همزمان زیر مجموعه و برآیندِ آن سه است: مفاهیم امنیتی.

این
چند سطر خلاصه‌ای است از داستانی بزرگ و مفصل كه برای فعالان و دوستداران
محیط زیست تقریر می‌شود تا بدانیم چشم اندازمان كجاست و در كجا
ایستاده‌ایم:

«امنیت» در دوران پس از جنگ سرد تعاریف دیگرگونه‌ای در جهان
یافت. با متفكرینی چون «باری بوزان» و «الی ویور» جرقه زد و در «مكتب كپنهاگ» قوام آمد تا جایی كه سازمان‌های بزرگ تحقیقاتی و امنیتی سراسر
جهان روال‌های قدیمی پژوهش امنیتی را رها كردند و روال نو را در پیش
گرفتند؛ كه جهان‌شمول‌تر بود و موشكافانه‌تر.

در
نظریه امنیت نو، «زرادخانه» نیست كه ضامن و نگهبان و مجریِ امنیت شناخته
می‌شود بلكه بافت اجتماعی منطقه‌ای،‌ نوع و فلسفه ارتباط انسان‌ها با
یكدیگر و با جهان پیرامون است كه جایگاه قوت امنیتی است و جایگاه خطر،
‌البته. در چنین شرایطی و با چنین فرضی، دیگر تنها مرجع امنیت،‌ نه دولت،
كه همزمان گروه‌های غیردولتی فراملی و فروملی و تروریسم توامانند.

این كلمات، از آنِ باری بوزان است:

«ما
بر روی بعضی از ابعاد همچون امنیت اقتصادی و زیست محیطی كه از دهه 1980
اهمیت آن دو چندان شده، تأكید بیشتری می‌ورزیم و به این باوریم كه باید
مورد تأمل جدی واقع شوند.  از یكسان انگاری مسایل نظامی ـ امنیتی در مناطقی
مانند خاورمیانه، به شدت انتقاد می‌‍كنیم و بر این باوریم كه نباید هر
مسأله نظامی‌ای را چونان یك مقوله امنیتی تلقی كرد…»[1]

امنیت
پایدار مستلزم امكان استفاده از پتانسیل‌های آبی، خاكی و هوایی در مناطقی
است كه بشر سکونت دارد بی‌آنكه تنش، نزاع، مهاجرت و فروپاشی طبقاتی و
اجتماعی به وقوع پیوندد؛ و از این جنبه است كه كنشِ محیط زیستی با مسئله
«امنیت» پیوند می‌خورد. از این نظر، بازدهی اسف بارِ آب، بی‌آب كردنِ پایین
دست سدها،  خشك شدن دریاچه‌ها، آلودگی هوا و… موضوعاتی به غایت امنیتی
محسوب می‌شوند؛ چراكه اساس نظم اجتماعی كشور را در بسیاری از مناطق بر هم
زده اند. از یاد نبریم با خشك شدن هامون، چه بر سر كشاورزی و گاومیش داری
زابل آمد و مردم محروم آن مناطق را برای امرار معاش به چه راه‌هایی كشاند.
منطقه «كربال» فارس را فراموش نكنیم كه بر سر روستاهای پایین دست چه آمد و
چه پرونده‌های قضایی ناشی از جرم «مردمِ مجبور به مهاجرت شده» در
شهرستان‌های استان فارس كه گشوده نشد. باغ‌های نمك سود شده «عجب شیر» را
جلوی چشممان بیاوریم و مهاجرت گسترده‌ای كه سایه‌اش هر لحظه بر سر مردمان
آذربایجان شرقی است با همه تبعات و خطراتش… واقعه از این دست بسیار است.

موضوع
محیط زیست در ایران نه تنها یك «موضوعِ امنیتی»، كه دیگر حاوی یك «بحرانِ
امنیتی» است؛ و رفع و رجوع معضلات زیست محیطی از نظر تئوریك نه فقط به دولت
رفاه یا حكمرانی خوب (یا در سطوح پایین‌تر،‌ خدمت رسانی دولت تكنوكرات به
شهروندان)،‌ كه باید به مشكلات عاجل امنیتی مرتبط شود.  رسالت كنشگر محیط
زیست در درجه نخست شناخت اولویت‌ها،‌ سپس یافتن پایه‌های علمی معتبر برای
تشریح مشكلات و در مرحله آخر، ایجاد گفتمانِ اقتصادی،‌ سیاسی و اجتماعی
برای نهادینه کردن فهمِ ارتباط میان محیط زیست و امنیت عمومی است.


پی نوشت:

1- بوزان، ویور، وایدر. «امنیت، چارچوبی تازه برای تحلیل». انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردی


لینک مقاله در سبزپرس

باری بوزان

Posted in: دسته‌بندی نشده