سازمان محيط زيست به جاي شكايت از مخربان از مدافعان محيط زيست شكايت كرد

ديروز با شنيدن خبر شكايت مدير كل محيط زيست استان چهارمحال و بختياري از هومان خاكپور ،‌ به دادگاه واقعا متاسف شدم . متاسف از اينكه يوسف پور مدير كل محيط زيست اين استان بر اساس آنچه خود در تارنمايش ادعا كرده ۱۱ سال است سابقه كار مطبوعاتي دارد و بعد اينچنين از يك وبلاگ نويس به دليل آنچه كه او تشويش اذهان عموم و نشر اكاذيب خوانده به دادگاه شكايت كرده است ! البته ايشان به گفته خودشان ۳۲ ساله هستند و ۱۱ سال سابقه كار مطبوعاتي و ۴ سال هم سابقه كار در محيط زيست دارند كه جمعا مي شود ۱۵ سال . براي فردي كه گويا از ۱۷ سالگي سخت كار كرده و درس دامپزشكي خوانده و در محيط زيست هم كار كرده و علي القاعده بايد حسابي از زير و بم خم محيط زيست و رسانه مطلع باشد حقيقتا قدري اين اقدام حيرت آور است!

راستش با همان شناخت ناچيزي كه از آقاي يوسف پور داشتم انتظار چنين برخورد چكشي كه تاكنون در سازمان محيط زيست سابقه نداشته را از ايشان نداشتم و بعيد مي دانم كه اين تصميم خودشان بوده باشد! ۴۰ سال است كه اين سازمان تاسيس شده و تاكنون سابقه نداشته كه فردي از مديران اين سازمان عليه يك فعال و دلسوز محيط زيست و يا يك نويسنده و خبرنگار به دادگاه شكايت كند. و حالا يوسف پور اين ركورد را براي نخستين بار به نام خود ثبت كرد.

اتهام آقاي خاكپور،‌تشويش اذهان عموم و نشر اكاذيب است . نشر اكاذيب هم چيزي نيست جز انتقاد از  سازمان محيط زيست به دليل موافقت با عبور خط لوله گاز از منطقه حفاظت شده تنگ صياد كه گويا قرار بود در فهرست ذخيره گاههاي بيوسفري يونسكو هم به ثبت برسد اما حالا بر اساس آنچه كه مدير طرح حفاظت از تنوع زيستي زاگرس مركزي به  مهر گفته و او هم معترض به اين موضوع بوده گويا يونسكو قرار است در اين تصميم خود تجديد نظر كند و تنگ صياد را از فهرست ذخيره گاههاي بيوسفري حذف كند.

و شگفتا كه محيط زيست به جاي شكايت از مخربان و متجاوزان با آنها به راحتي تعامل كرده و دست دوستي به سوي همه مخرباني كه كوچكترين ملاحظه اي در كارشان براي حفظ محيط زيست ندارند ،‌دراز كرده و بعد از يك كارشناس منابع طبيعي نام آشنا و از يك وبلاگ نويس سبز و دلسوز طبيعت به دادگاه شكايت مي كند .

گويا آقايان محيط زيستي يادشان رفته كه به موجب اصل ۵۰ قانون اساسي هر عمل عمراني كه به تخريب محيط زيست منجر شود ممنوع است . گويا سازمان محيط زيست يادش رفته كه به موجب ماده ۶ قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مي بايست از هر اقدامي كه منجر به تخريب اكوسيستم  و از بين رفتن منظر طبيعت مي شود جلوگيري به عمل آورد ولي نمي آورد .

و گويا محيط زيست يادش رفته كه به موجب همين اصل ۵۰ قانون اساسي كه روزي صدبار زير پاي مديران اين سازمان لگد مال مي شود حفظ محيط زيست يك وظيفه عمومي تلقي شده و همه مردم ايران در حفظ محيط زيست مي بايست نقش آفرين باشند و به تبع حق هم دارند از اقدام خلاف قانون اين سازمان به دادگاه شكايت برند.

شهروندان ايراني حق دارند اگر احساس كردند اين سازمان در وظايف اش كوتاهي كرد به ديوان عدالت اداري شكايت برند و يا حتي از اين سازمان به مدعي العموم شكايت كنند. اما انگار سازمان محيط زيست همه اينها را فراموش كرده و يادش رفته كه با همين مجوزهاي ارزيابي پر سر و صدايش كه حتي معاون اين سازمان هم آن را زير سئوال مي برد و قبول ندارد ،‌چه خيانت ها كه در حق مناطق ايران نكرده است .

تعريض جاده پارك ملي گلستان ،‌ ساخت جاده در تالاب بين المللي انزلي ،‌ معدن كاوي در منطقه حفاظت شده ارسباران ،‌ سدسازي در پناهگاه حيات وحش كيامكي ، سدسازي و جاده سازي در پارك ملي خجير ،‌ انتقال آب رودخانه حفاظت شده چالوس در منطقه حفاظت شده البرز مركزي شمالي به شرق مازندران  كه منجر به تخريب گسترده جنگل شده ،‌ جاده سازي در پارك ملي نايبند ، اكتشاف نفت در پارك ملي كوير،‌ جاده سازي در پارك ملي درياچه اروميه ،‌جاده سازي در درياچه پريشان و ... و دهها و دهها تخريب ديگر همه و همه محصول همين ارزيابي هاي لجام گسيخته و پر ار عيب و ايرادي است كه متاسفانه توسط اين سازمان از گذشته تا امروز همواره تاييد شده و تبديل به تبري شده در دست توسعه گرايان تا بر فرق سر محيط زيست ايران بكويند.

شگفتا از سازمان محيط زيست و آقاي محمدي زاده كه تاكنون ثابت كرده بود فردي است رسانه اي كه تاب و تحمل شنيدن انتقادات را دارد اما حالا احدي از مديرانش عليه يك فعال محيط زيست به دادگاه شكايت مي برد و او دم بر نمي آورد.

به هر حال خواستم بگويم اگر اعتراض به عبور خط لوله گاز از منطقه حفاظت شده تنگ صياد و يا هر منطقه ديگري در ايران تشويش اذهان عموم و نشر اكاذيب تلقي مي شود و در عوض تخريب جنگل و مرتع و تالاب و حراج حيات وحش به شكارچيان داخلي و خارجي و عربي و ... خدمت به كشور و توسعه است،  پس من هم ترجيح مي دهم يكي از همان منتشر كنندگان اكاذيب باشم ،چون با آقاي خاكپور موافق ام و از ايشان حمايت مي كنم.