عظیم، کوچک نمی شود

هدف از یادداشت پیشین، به هیچ وجه کوچک کردن عظیم نبوده است (چه، هر کس که بخواهد با کوچک کردن دیگران خود را بزرگ نشان دهد یا به هدف دیگری دست یابد، حقیرترین آدم ها است). عظیم، کوه نوردی پرکار است که هنوز در سن جوانی به سر می برد و در ایران هیچ کس تا کنون نتوانسته به اندازه ی او قله های بلند را صعود کند. می توان امیدوار بود که عظیم بتواند رو به کارهای کیفی بیاورد و به همین دلیل گفته ام که «اگر عظیم عزیز نتواند دست کم یک کار نو در این صعودها انجام دهد... » یعنی بعید ندانسته ام که شیوه ی کار عظیم در صعودهای باقی مانده اش عوض شود. هدف، در واقع نقد جریان حاکم بر کوه نوردی کشور است- و در این زمینه، تفاوت چندانی بین بخش دولتی و خصوصی کوه نوردی نیست...- جریانی که در پی افزودن بر شمارگان یا سطح است، و نه غور در ژرفا و دستیابی به گوهر کوه نوردی کیفیتا ارزشمند.

جورج اورول در قلعه ی حیوانات می گوید که حاکمان شهر...

جورج اورول در قلعه ی حیوانات می گوید که حاکمان شهر، مدام آمار می دادند که تولید فلان قدر اضافه شده، یا فلان تعداد کار عمرانی صورت گرفته، اما حیوانات با گوشت و پوست خود احساس می کردند که وضع شان پیوسته خراب تر می شود! گویا در کوه نوردی ایرانی نیز (به تبعیت از دیگر بخش های اجتماعی و اقتصادی کشور) با همین گونه آمار دادن ها و دل خوش ساختن به کمیت ها، مدیران از اندیشیدن درباره ی "کیفیت" باز مانده اند. همان طور که "پیش کسوت" کسی نیست که فقط به عدد سال های عمرش اضافه شده باشد، و شخصیتی است که شاخصه های برجسته ای او را از دیگر هم سالان متمایز می کند، "ارزش" کوه نوردی هم فقط به تکرار و افزودن بر عددها نیست. معیارهای کوه نوردی فنی کم و بیش مشخص است؛ با ورق زدن هر نشریه ی معتبر جهانی یا نگاه به تارنماهای اسم و رسم دار می توان دریافت که برای مثال صعود مسیر نو، صعود قله های صعود نشده، و صعود زمستانی نسبت به صعود مسیرهای قبلا گشایش شده، صعود تکراری قله ها، و صعود در فصل های مناسب، "ارزشمند" تر است.

"ارزشمند" را در گیومه می گذارم، برای این که معنای خاصی را از آن در نظر دارم: ارزشمند به لحاظ فن کوه نوردی و در مقایسه با کار کوه نوردان جدی؛ و گر نه می توان هر صعود ساده ای را هم به لحاظ شخصی ارزشمند دانست (که در واقع و به حق هم چنین است) چرا که هر گونه کوه پیمایی، احساس رضایتی را برای خودمان در پی دارد. با این تعبیر، هیچ کس نمی تواند معترض کسی شود که به هزینه ی خودش و برای دل خود به کوه می رود و کار تکراری می کند (اگرچه می تواند او را نقد کند و یا به او پیشنهاد کار برتر دهد). اما، اگر دستگاهی که با بودجه ی ملی اداره می شود و یکی از وظیفه هایش «...ارتقای سطح کیفیت و مهارت های فنی- ورزشی...» است (بند 5 ماده ی 2 اساسنامه ی فدراسیون های ورزشی)، فقط به کمیت بپردازد و از آن بدتر، کمیت را کیفیت جا بزند، باید اعتراض کرد.

عظیم قیچی ساز را تا جایی که من می دانم، شهرداری تبریز و فدراسیون کوه نوردی حمایت می کند. طبیعی است که ما دوستداران کوه نوردی جدی، از این نهادهای عمومی بخواهیم که کمک به «ارتقای کیفیت» را نیز در نظر داشته باشند. بحث حسادت(!) به عظیم هم نیست، چرا که به قول یکی از دوستان، در جایی که این همه فوتبالیست پر مدعا و کم کار، میلیاردها تومان کمک مالی می گیرند، چرا ما نباید از موفقیت یک کوه نورد در جلب نظر حامیان خصوصی و عمومی خوشحال باشیم؟! بحث این است که حمایت کوه نوردان (و دیگر ورزشکاران) از محل بودجه ی مملکت، باید با نگاهی عادلانه به "همگان" یعنی به هر کس دیگری هم که درخواست مشابهی دارد (ولو این که منتقد سیستم باشد) صورت گیرد. اگر این حمایت، جانبدارانه باشد، ارتقای کیفی نیز آسیب خواهد دید.