امان از این تشویش اذهان عمومی!

آیا معنی کلمه تشویش را می دانید؟

این کلمه در فرهنگ عمید به معنای شوریده ساختن، درهم کردن، بهم زدن، پراکندن، آشفتگی و بی آرامی آمده است. از این کلمه اخیرا و خصوصا در دهه گذشته در عناوین اتهامات نگارندگان رسانه ها و وبلاگها بسیار عنوان شده است و دیروز شنیدم که از همین عنوان برای کشاندن هومان خاکپور عزیز به دادگاه استفاده شده است. راستی می دانید که متن مورد اتهام چه بوده است؟

"بر مبنای ماده ۸ آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، هرگونه تخریب و تجاوز به این گونه محیط های ارزشمند حفاظت شده و پارک های ملّی مطلقا”ممنوع و جرم بوده و سازمان حفاظت محیط زیست باید از هر جا که متوجه این جرم و بی قانونی آشکار گردید، مانع از ادامه تجاوز و تخریب گردد.

متأسفانه به نظر می رسد سازمان حفاظت محیط زیست بدون مقاومت اجازه عبور یک خط لوله جدید گاز را در محدوده ی تنها ذخیره گاه زیستکره استان صادر کرده و پیمانکار نیز درحال احداث جاده دسترسی به طول حدود ۱۵ کیلومتر با عرض تخریبی بیش از ۱۰ متر بوده که تاکنون حدود ۵ کیلومتر از این جاده احداث شده است!

واقعا” اگر پارک های ملّی و  ذخیره‌گاه های زیستکره این قدر با ارزش بوده و از بالاترین ضریب حفاظتی برخوردار می باشند و ناموس طبیعت وطن نامیده می شوند چرا با چنگ و دندان تا آن جا که قدرت داریم از آن ها پاسداری نمی کنیم و چرا نشاط این اثرهای طبیعی و پاسداری از اصل ۵۰ قانون اساسی را فدای برخی منافع ناچیز و کوتاه مدت می کنیم؟"

حالا سوال من این است که در کشوری که مردم آن ذاتا فقط در فکر امرار معاش هستند (و هنوز هم نتوانسته اند فکر درستی برای آن بکنند) و در عرض سال باید هزار فکر در خصوص وضعیت زندگی خود داشته باشند و امورات زن و بچه را فراهم آورند و 90 درصد آنها اصلن کلمه محیط زیست و منطقه تنگ صیاد و قطع جنگل و تخریب منابع طبیعی را هم نشنیده اند و اگر هم وقتی بماند باید برای به یاد ماندن دروغگهایی که می گویند و رفع و رجوع غیبتهایی که می کنند صرف شود چگونه این متن می تواند این همه ذهن را مشوش کند؟

آیا به نظر شما خبرهایی همچون حذف یارانه ها (البته بالشخصه با این قضیه کاملن موافقم ولی به روش صحیح و با اصول علمی امتحان شده) گران شدن شهریه مدارش غیر انتفاعی، پولی شدن دانشگاهها، بی مسئول ماندن بعضی وزارتخانه ها، گرانی گوشت و میوه و هزار خورد و خوراک دیگر و جدیدن گران شدن دو برابری دیه (که اصلن تورم دو برابری را به ذهن متبادر نمی سازد!) تشویش اذهان عمومی را در بر ندارند؟ تازه این مقایسه را هم اضافه کنید که جمعیت هدف این خبرهای اخیر دقیقن کل جامعه مشوش ایرانی است و جامعه هدف  سخن هشدارگونه هومان یک مجموعه تخصصی است. تازه اگر هومان در نظر هم داشت که کل جامعه ایرانی را هدف قرار دهد به خوبی می دانیم که بیش از 90 درصد مردم عتیقه این فلات به تنها چیزی که اصلن اهمیت نمی دهند محیط زیستشان است.

از طرف دیگر از کی تا حالا هشدار برای حفظ یک چیز (هر چه باشد، حالا محیط زیست است که چه والاتر) حکم تشویش و به هم ریختگی اذهان را پیدا کرده است؟ آنوقت شاکی کیست؟ کسی که خود باید مدافع باشد!

البت که اگر مکتوب سرکار خانم  جمشیدی را مد نظر قرار دهیم و صحبتهایی را هم که شخص بنده حقیر با خود هومان داشتم اضافه کنیم، آنوقت فقط برای من دایی جان ناپلئون زیست محیطی یک راه بیشتر باقی نمی ماند و آنهم تشکر کردن از جناب یوسف پور است و بس.

تشکر به خاطر حمایت از تمامی مدافعان اندک محیط زیست و منابع طبیعی استان مربوطه اشان به وسیله شکایت از ایشان و لزوم محکوم کردن آنها برای ساکت شدنشان. چرا؟ کاملن مشخص است. سازمان محیط زیست آنقدر محافظت از محیط زیست استان را به جدیت دنبال می کند که نیازی به وجود افراد مدافع دیگر ندارد! اصلن اگر هم محیطی نماند خیلی هم مهم نیست. بحث این است که سکوت رعایت شود تا حیات وحش به آرامی و بدون خشونت نابود شوند و درختان به راحتی جای خود را به خاک لخت و احیانا ویلاهای زیبا بدهند.

حفظ محیط زیست چهارمحال به قیمت متهم کردن نگهبان دلسوز آن فقط تشکر می طلبد و بس.

در عین حال از مسئولین رده بالاتر سازمان هم باید تشکر کرد که اینقدر به فکر محیط زیست بکر و دست نخورده لوله گذاری شده! چهارمحال هستند که یکی از مجرب ترین و ورزیده ترین افراد خود را با بالاترین تخصص در زمینه محیط زیست و حیات وحش در مسئولیت چنین خطیر به کار گمارده اند.

اااه ه ه ه ه ه ه

خب حالا ببینم خوب متوجه معنی کلمه تشویش شدید یا بیشتر توضیح بدهم. دلم می خواست نظر خصوصی اشکار عزیز را که برایم فرستاده بود در انتهای این پست می گذاشتم ولی حیف که از داشتن یک چیز محرومم. نه اشکار!؟